در طی 26 سال گذشته، بسیاری از هنرمندان و گویندگان و دست اندرکاران فرهنگ وهنر، ورزش، برای دیدار دوستان قدیمی خود و یافتن آنها، به دفتر جوانان در لس آنجلس آمده اند و در طی چند ساعت،همه آن دوستان را پیدا کرده و دور هم جمع شده اند.
زنده یاد رضا بیک ایمانوردی هم از آریزونا به لس آنجلس آمده بود تا برای آخرین بار دوستان قدیمی خود را ببیند و درمدت دو ساعت فریدون ژورک که چند فیلم با بیک همبازی شده و یا کارگردانی کرده، هاشم سبوکی تهیه کننده با سابقه سینما از راه رسیدند، در این میان محمود کازرونی افسر سابق راهنمایی در ایران که با هنرمندان دوستی قدیمی دارد، به آنها پیوست و ساعتها با هم گفتند وخندیدند و اشک ریختند واین آخرین دیدارشان بود،چون بیک چندماه بعد گرفتار بیماری سرطان شد و رفت.
شاید خیلی ها ندانند بیژن سمندر شاعر، نویسنده، نوازنده وهنرمند همه فن حریف، اینروزها بدلیل بیماری در انزوای کامل بسر میبرد. بیژن بدلیل بیماری پارکینسون از حدود 14 سال پیش بمرور به انزوا کشیده شد، گرچه خوشبختانه خانواده اش، شب وروز از او مراقبت می کنند و پای او ایستاده اند ولی بیماری دست از بیژن نکشیده و او را از سرودن، ساختن، نواختن بازداشته است.
چندسال پیش انجمن پژوهشگران ایرانی در یو سی ال ای، شب بزرگداشتی برای او برپا ساختند که آن شب که همت پرویز قریب افشار هم پشت اش بود، آخرین شب حضور بیژن سمندر در میان مردم و دوستداران و یاران اش بود، می گفتند خیلی انرژی گرفته، تا حدی برپا ایستاد ولی بیماری ظالمانه اورا در بر گرفت و او را به خلوت برد، در این مدت خیلی کم یاران به عیادتش رفته اند، خیلی ها هم متاسفانه اورا از یاد برده اند، ولی یادمان باشد که بیژن سمندر از تکرارنشدنی هاست.
آنها که در سنین بالای 40 و 50 هستند، به خاطر می آورند که روزگاری یک زوج ایتالیایی بنام آلبانو و رومینا پاور، در ایران محبوبیت دور از انتظار داشتند.
ایندو به ایران آمدند و در چند کنسرت بزرگ شرکت کردند و با فیلم «جوانان زیر آفتاب» به محبوبیت میلیونی دست یافتند این محبوبیت و ارتباط تا قبل از انقلاب ادامه داشت ولی بعد بکلی قطع شد.
رومینا پاور دختر تیرون پاور بازیگر معروف هالیوود، بعد از بیست و چند سال، بدلیل خیانت از آلبانو جدا شد و هرکدام براه خود رفتند و اخیرا شنیدیم آلبانوبدلیل بیماری ضعف شدید در بیمارستانی در رم بستری شده و حال خوشی ندارد و رومینا در 60 سالگی برای سومین بار ازدواج کرده است.
سوسن خواننده مردمی که زمان ورود به لس آنجلس همه آینده خوبی را برایش پیش بینی می کردند، متاسفانه بدلیل عدم آشنایی با محیط، نداشتن یک مدیر برنامه حرفه ای، از صحنه کنسرت های بزرگ دور ماند و در کاباره ها و کافه ها، روی صحنه رفت.
سوسن بدلیل صدای گرم ودلنشین و متفاوت و شخصیت ساده وبراستی مردمی، جای این را داشت که از پرکارترین و پردرآمدترین خوانندگان باشد ولی متاسفانه رقابت ها از سویی، سادگی و بی خبری خود سوسن از سوی دیگر، او را از موفقیت ممتازش دور کرد. او در شرایط روحی نه چندان مناسبی به مشروب پناه بردو همین مشروب بود که او را از پای در آورد، چون دیگر روی صحنه توان ایستادن نداشت صدایش می لرزید ولی مردم همچنان دوستش داشتند تا حسین موفق به خارج آمد تا کنسرت هایی اجرا کند و به سوسن گفت من ازسوی دوستان آمده ام تا تو را با خود به ایران برگردانم و قول میدهم هنوز در ایران درعروسی ها و جشن ها، برای تو درآمد و موفقیت خوبی وجوددارد. ولی سوسن که خاطره خوبی از دستگیری های بعد از انقلاب نداشت ترجیح داد همین جا بماند و مظلومانه برود.
دلارام کشمیری ازگویندگان زیبا و مسلط تلویزیون ملی ایران، قبل از انقلاب بود وحتی بدلیل چهره دلپذیرش به بازی در فیلم ها دعوت شده بود، ولی بمجرد رویداد انقلاب در ایران، از کشور خارج شد و به آلمان کوچ کرد. خیلی از ستارگان تلویزیون در لس آنجلس و یا در نیویورک، واشنگتن دی سی، به طریقی به رادیوها و تلویزیون ها راه یافتند هم دوره ای های دلارام چون نادر صدیقی و همسرش شهلا، فریدون فرح اندوز و انوشیروان کنگرلو و ایرج گرگین به رادیو و تلویزیون صدای ایران راه یافتند، و خیلی ها در تلویزیون ها و رادیوهای لس آنجلس فعال شدند، ولی دلارام یکی از بد شانس ها بود، چون دور بودن از صحنه های امریکا، او را برای همیشه از حرفه اصلی اش دور کرد.
دلارام سالهاست در آلمان زندگی آرام و ساده ای دارد، بارها امکان ازدواج هم پیدا کرد ولی نپذیرفت، امکان اجرای برنامه درکنسرت ها را پیدا کرد، ولی همچنان خلوت خود را ترجیح داد درحالیکه خیلی ها می گویند حیف بود این گوینده توانا خلوت نشین بشود.
آنروزها که تلویزیون ها کیبلی بود، این همه شبکه های 24ساعته نبود، گاه به گاه دست اندرکاران این برنامه ها، دست به اقدام جالب بحث انگیزی میزدند که همه جامعه درباره آن حرف میزد.
از جمله برنامه پرسروصدایی بود، که حدود 25 سال پیش نادر رفیعی دردانشگاه یوسی ال ای تدارک دید، چهره های سرشناس وهنر کنار هم نشستند و با وجود تضاد عقیده و نظر ساعت ها درباره ترانه و آهنگ حرف زدندو حتی تصمیمات جدی گرفتند، جلسه ای که هرگز تکرار نشد.
نادر رفیعی ایستاده درجلو،در بالای صحنه از چپ براست: اسفندیار منفردزاده، ویگن، فرید زلاند، همایون هشیارنژاد، فرامرز آصف، مسعود امینی در تصویری که توسط مرتضی فرزانه گرفته شده است.
این دیدار، این همکاری مشترک، این نوازندگی حرفه ای، هرگز تکرار نمی شود، چون برخی از میان ما رفته اند و برخی کوچ کرده و هرکدام در گوشه ای از دنیا هستند.
این برنامه بانام کنسرت اساتید موسیقی ایران برگزار شد ردیف جلو از راست به چپ:
محمد اسماعیلی ، جلیل شهناز، فرامرز پایور. و ردیف ایستاده: دکتر خوش ضمیر و دکتر حسن بشیری.
بعضی ها می گویند ما در زمان رخداد این کنسرتها، قدر هنرمندان را نمی دانیم و آنگونه که باید این بزرگان را ارج نمی گذاریم.
حدود 50 سال پیش در منزل گلپا خواننده نامدار موسیقی کلاسیک، یک مهمانی برپا بود، یک مهمانی برای تشویق روانبخش خواننده جوانی که تازه گل کرده بود.
در آن شب درخانه گلپا، همه خواندند بجز وحدت، که اعتراف کرد هیچگاه در عمرش نخوانده است. یاسمین خواننده هنوز جوان، روانبخش با گیتار، گلپا با پیانو، آهنگهای محبوب خود را خوانده و در آن شب روانبخش بیش از همه خوشحال بود، چون تائیدیه بزرگان را گرفت.
خانه هما سرشار و نجات سرشار، همیشه باشگاه هنرمندان در رشته های مختلف است.
خیلی از چهره های نامدارفرهنگی، خیلی از هنرمندان سرشناس ایرانی در هالیوود، خیلی از مهمانان هنرمند از ایران رسیده، خلاصه همه آن چهره های قابل ارزش هنر، در خانه هما و نجات، با روی خوش روبروهستند و در شب های خاطره انگیز زندگی شان، با دوستان قدیمی شان نیز دیدار می کنند.
تصویر یکی از آن شبهای خاطره انگیز باحضور شهرداد روحانی و همسرش، هما سرشار، همایون خسروی و هوشنگ توزیع است.
«آوانس بالایان» یک مطبوعاتی قدیمی است که درست 40 سال است نشریه کاج نظر را در امریکا چاپ و منتشر می کند.
جالب است بدانید بالایان در آن سالهای دور در امریکا، با مجله جوانان داخل ایران به سردبیری استاد ر- اعتمادی همکاری داشت وبعنوان خبرنگار جوانان با سوپراستارهای دور سینما تلویزیون، مصاحبه انجام می داد که نمونه اش مصاحبه با «لی میجرز» بازیگر سریال محبوب «مرد شش میلیون دلاری» بود.
«آذر شیوا» ستاره معروف سینما، که قبل از انقلاب، یکبار دست به یک اقدام جنجالی زده بود، اینروزها درحومه پاریس دوران بازنشستگی خود را می گذراند، و در هیچ محفل و مجلسی دیده نمیشود.
در طی این 33 سال، بارها برای بازی در فیلم، نمایش و حضور در برنامه های هنری، از او دعوت به همکاری شده ولی او فقط یکی دو بار به دعوت سیاوش اوستا در یکی دو برنامه فرهنگی حضور یافت و در چند سال اخیر حتی به پاریس هم سفرنکرده و ترجیح داده در خلوت آرام خود بسر برد.
آذر شیوا که با بازی در فیلم های پرفروش قبل از انقلاب چون سلطان قلب ها شرک کرده بود، یکبار برای توجه دولت به حمایت از هنرمندان بازنشسته، بیکار و بیمار، جلوی دانشگاه تهران بساط فروش آدامس را برپا ساخت، که در پایان کار روز، ازکارش جلوگیری شد ولی اقدام جسورانه او در تاریخ هنر ایران ثبت شد.
«آرمان» خواننده خوش صدایی که با اولین آلبوم خود به شهرت رسید، اینروزها دررادیو 670 AM، بعنوان آسیستان مدیر برنامه های رادیو افشین گرگین بکار مشغول شده است.
«آرمان» که از صدای رادیویی خوبی برخوردار است، با نام آرمان یموتی مشغول بکار شد و تا مدتها کمترکسی میدانست که او همان خواننده معروف است.
آرمان تسلط خود را در اجرای برنامه نیز نشان داده است.
عکس از: مرتضی قمصری
