1459-49

تلاش  برای انجمن رسانه ها ناکام ماند

1459-50

ده پانزده سال پیش، با همت پیش کسوتان مطبوعات، برای برپائی انجمنی جلساتی تشکیل شد، سرانجام همه متفق القول عباس پهلوان را بعنوان رئیس انجمن برگزیدند.
که دراین راه فرهنگ فرهی، پرویز قاضی سعید، سیروس شرفشاهی، شهرام همایون، سیاوش آذری، فریدون دائمی، بهروز صوراسرافیل و مهدی ذکایی،همایون هشیارنژاد و بسیاری دیگر و از جمع جوان ترها، وفا آذربهاری و نوشین و … کمر همت بستند، حتی نام آنرا به ثبت رساندند، کارت های مخصوص چاپ کردند ولی جالب است بدانید آنقدر ازاین سوی آن سوی، موش دوانی کردند، قر زدند، بهانه آوردند که به گفته دوستان همه موهای سر عباس پهلوان را سفید کردند و وقتی خیال شان راحت شد، انجمن را تعطیل کردند و عطایش را به لقایش بخشیدند درحالی که حتی مقدمات دیدار با مقامات شهری، شهرداری و ارتباط با سندیکای رسانه های امریکایی هم فراهم شده بود.
عکس از: مرتضی فرزانه

ایرج قادری تا زنده بود به سراغ پسرش می آمد

1459-51

ایرج قادری بازیگر و کارگردان صاحب نام ایرانی، تا زمانی که زنده بود، هرچندگاه به سراغ پسر جوان اش که در حادثه ای در اورگان جان از کف داد، می آمد و مزارش را پر از گل های رنگارنگ می کرد.
«ایرج» بارها برای پسرش نامه نوشت و در لابلای گل ها و یا زیر سنگ مزارش جای داد و کمتر کسی فهمید که براستی ایرج برای پسرش چه نوشت. پسری که ثمره ازدواج او با تهمینه بود.
همه دوستان ایرج می گویند اثر و انرژی روح همین پسر بود که سبب شد در تمام سالهای آخر زندگی ایرج بخصوص سالهای درگیری با سرطان، تهمینه شب و روز کنار ایرج ماند و از او پرستاری کرد.
این تصویر سال 1988 از ایرج برمزار پسرش گرفته شده است.

دیدار حمید قنبری، شهیار قنبری و پرویز خطیبی

1459-52

قبلا نمایی دیگری را ازاین دیدار تکرارنشدنی در مجله جوانان دیده اید و چون این دیدار استثنایی براستی دیگر اتفاق نیفتاد، حیف مان آمد نمایی دیگر از آنرا از نظرتان نگذرانیم. سال 1992 بود که زنده یاد حمید قنبری چهره نامدار رادیو تلویزیون و تئاتر وسینما از ایران برای دیدار فرزند برومند و هنرمندش شهیار قنبری ترانه سرا و فیلمساز سرشناس وبرادر و دوستان و یاران قدیمی خود آمده بود و مسلما چون همه این سالها مجله جوانان میعادگاه او نیز بود تا همکاران و دوستان قدیمی را ببیند، همان روز زنده یاد پرویز خطیبی فیلمساز و کارگردان تاتر و سینما و نویسنده معروف نیز در دفتر جوانان بود، کنارهم نشستند، چای داغ نوش جان کردند و از خاطرات خود گفتند.

این عکس هرگز تکرار نشد

1459-53

درست 17 ژانویه سال 1992بود، همه چهره های معروف درخانه سعید نوشین فر گردهم آمده بودند، همه جوانتر از امروز بودند، درست 22 سال پیش بود.
ایستاده از چپ براست: محمد خردادیان، بیژن مرتضوی، افسانه نوشین فر، صادق نوجوکی، وارطان آوانسیان.
نشسته از چپ براست: مسعود، معین ، شهره، خواهرمعین و محمد حیدری
عکس از: سعید نوشین فر

حدود 20 سال پیش بود

1459-69

3 خواننده محبوب، منصور، سیاوش شمس و سعید محمدی، بسیار جوان شیک و سرحال به دفتر جوانان آمده بودند، هرسه از آلبوم های جدیدشان می گفتند و کنسرت هایی که بمناسبت نوروز در پیش دارند، هر سه از همکاری هنرمندان حرف میزدند واینکه باید جوان ترها دست بالا کنند ولی دیدیم که جوانترها دست بالا کردند، ولی چند تن از قدیمی ها، به بهانه های مختلف این همبستگی را از هم پاشیدند.

آخرین آرزوی آغاسی

1459-70

فوریه سال 97، نعمت الله آغاسی خواننده مردمی، برای اجرای کنسرت هایی به امریکا آمده بود و مدتی هم در لس آنجلس بسر برد، با اشتیاق به هنرسرای ناظمی رفت و از دیدن فضای این هنرسرا چنان هیجان زده شد که به گریه افتاد و گفت متاسفانه خیلی از آرزوهای ما در طی این سالها برباد رفت و درحالیکه قرار بود در ایران یک موزه هنر و شهرک هنری دایر شود که همه هنرمندان چون هالیوود در آن منطقه حتی زندگی کنند وخانه و آپارتمان هایی چسبیده بهم داشته باشند و ایرانیان از سراسر ایران وقتی غیر ایرانی بدیدار این منطقه بیایند، بلیط بخرند، ضمن دیدار از موزه هنر، با هنرمندان دیدار کنند وعکس بگیرند و در سالن های سینمایی این فیلم تماشا کنند!
آغاسی گفت آخرین آرزوی من این است که بزودی عبدالله ناظمی چنین هنرسرایی را که حتی جای دست های هنرمندان را روی سمنت ها به سبک هالیوود جای داده در ایران چنین سرایی را بنا کند و من حتی حاضرم در بنای آن کارگری کنم.

قرار بود شورای شعر و موسیقی برپا شود

1459-71

معینی کرمانشاهی شاعر و ترانه سرای نامدار شیک و سرحال از ایران آمده بود، تا برای سالها در لس آنجلس زندگی کند، یاران قدیمی دورش را گرفته بودند، زنده یاد تورج نگهبان که همیشه مهماندار همکاران خود بود، منوچهر بی بیان که سالها سابقه همکاری با آنها را داشت، از همکاریهای تازه حرف زدند، از اینکه باید در لس آنجلس هم شورای شعر و موسیقی براه بیفتد، تا جلوی پخش آثارشان گرفته شود یکی دو کمپانی تولید موسیقی هم موافقت کردند ولی بقیه شدیدا مخالف بودند و می گفتند اینجا سرزمین آزادی است باید اجازه داد هرکسی به هر شیوه ای ترانه بسراید و ملودی خلق کند.
عکس از: مرتضی فرزانه

مصاحبه بدون رتوش با قره باغی

1459-72

ده دوازده سال پیش بود، برای تهیه یک سری گزارش و مصاحبه به اتفاق علی آبادانی ، از آلمان یکسره به پاریس رفتیم، آنروزها خیلی از چهره های معروف هنوز زنده و سرحال بودند، امان منطقی عزیزمان هنوز سرپا بود، با سیاوش اوستا (دکتر حسن عباسی) قرار مصاحبه ای با سرلشکر قره باغی راگذاشتیم، اینکه بخشی از خاطرات او را بشنویم و به اطلاع نسل جوان برسانیم.
در یک رستوران در پاریس قرار گذاشتیم، باتفاق دکتر عباسی و امان منطقی بدیدار قره باغی رفتیم، مامورین امنیتی، رستوران را قرق کردند حدود دو ساعت حرف زدیم، قره باغی از بخش های مهم زندگی سیاسی خود بدون رتوش گفت و قرار شد آنرا در روزهای بعد تکمیل کنیم، ولی قره باغی بیمار شد، مصاحبه نیمه تمام ماند. بعد از لس آنجلس تلفنی حرف زدیم، قرار شد دوباره به سراغش برویم، ولی متاسفانه میسر نشد و قره باغی با کوله باری از شایعات و دیدگاههای مثبت و منفی رفت.