1461-72

1461-74

1461-73

حدود پانزده، شانزده سال پیش،که هنوز گردهم آمدن در منزل دوستان رسم بود، پرویز قاضی سعید همکار قدیمی مان، در منزل خود در وودلندهیلز، یک شب نشینی گرم و صمیمی برپا ساخته بود که خیلی از چهره های معروف هنر و رسانه ها حضور داشتند.
آن شب ویگن و عارف دو خواننده سرشناس هم آنجا بودند و کلی حرف برای گفتن داشتند، آن شب فرهنگ فرهی و عباس پهلوان هم بودند و از خاطرات گذشته با این چهره ها حرف زدند

1461-75

1461-76

25 سال پیش بود، همه موهایشان سیاه بود، به نوعی با هم همکاری داشتند.
اندو آهنگساز و تنظیم کننده و رهبر ارکستر، عارف خواننده با سابقه و داریوش از ماندنی های موزیک ایران که قرار بود آهنگهایی تازه ازآندرانیک را بخوانند.
آنروزها هنرمندان دست بالا کرده و برای آندو شب بزرگداشت گرفته بودند، حضور بیش از 40 هنرمند نشان داد که این آهنگساز در کجا ایستاده بود. روحش شاد و یادش گرامی

1461-77

1461-78

سالهای سال، یعنی از حدود 25 سال پیش، شهرام شب پره، ایلین و رافی خاچاتوریان، بعنوان سه تفنگدار تلویزیون فعالیت داشتند، این سه هنرمند، در نمایشنامه های مختلف، سریال ها و شوهای زیادی با هم همکاری داشتند گاه تا ساعت 5 صبح در استودیوی تلویزیون به تمرین و اجرا مشغول بودند.
خوب به چهره هاشان نگاه کنید، پر از جوانی، انرژی وحرکت هستند، گرچه اینروزها آیلین از لوس آنجلس کوچ کرده ولی به تنهایی گاه در تلویزیون ها فعالیت دارد و شهرام همچنان روی صحنه پر از حرکت است، ولی هنوز وقتی همدیگر را می بینند بغل می کنند و خاطره آنروزها را زنده می کنند، آنروزها که در تلویزیون جام جم و جنبش ایران فعال بودند.
عکس از:مرتضی فرزانه

1461-79

1461-80

این خوانندگان معروف، 25 سال پیش بقول داود بهبودی، تین ایجر بودندکه با هم به دفتر مجله جوانان در تقاطع شرمن وی و لیندلی آمده بودند خوب به استایل موها و لباس ها و تزئینات شان توجه کنید، براستی تین ایجرهای آن سالها بودند.
داود تبریزی آهنگساز معروف که بعد از 15 سال زندگی در لس آنجلس به استرالیا کوچ کرد و ماندنی شد و به کار خود ادامه داد. فرامرز آصف همچنان پرنده آهنین صحنه هاست و ماشاءالله پراز انرژی، داوود بهبودی بعد از 35 سال خوانندگی و آهنگسازی اینروزها پاهایش را دراز کرده، ضمن استراحت و تمدد اعصاب، گاه گاه گیتارش را بدست می گیرد و می خواند.

1461-81

1461-82

حدود 20 سال پیش بود که این گروه از دست اندرکاران هنر، دور هم جمع شدند.
از راست به چپ: مسعود جمالی آنروزها برنامه گزار بود، سعید محمدی از آلمان آمده بود زنده یاد عبدی یمینی آهنگساز و تنظیم کننده هنوز به ایران برنگشته بود، منصور تازه خوانندگی را شروع کرده بود، محقق دست اندرکار تلویزیون بود، نشسته: علیرضا امیرقاسمی دست اندرکار کنسرت و تلویزیون بود، مکابیز تازه خودی نشان داده بود.

1461-83

1461-84

«شیدخت» از چهره های با سابقه و خستگی ناپذیر تبلیغات، هیچگاه پنهان نمی کند که صدای معین را دوست دارد و هر بار که پای معین به برنامه ای کشیده میشود،کنسرتی دارد، شیدخت برای حمایت از او و شکوه بیشتر کنسرت معین شب و روز خود را می گذارد. البته شیدخت هوای بیشتر سوپراستارها را دارد ولی از همان اولین سالهای فعالیت معین، به نوعی کنارش ایستاد و همانطور که در عکس می بینید، حالت دفاعی هم دارد که مبادا گزندی به معین وارد آید.

1461-85

1461-86

«استرانس و فرح» نزدیک به 3 دهه است، که با هم بروی صحنه ها میروند، استادانه و هنرمندانه می نوازند. اشک به چشم ها می آورند، احساسات انسانها را بر می انگیزند، عاشقان را بهم نزدیک تر می کنند، جالب اینکه در تمام این مدت احترام همدیگر را داشته اند، پشت هم ایستاده اند با وجود درخشش در صحنه های بین المللی، در کنسرت های بزرگ در امریکای جنوبی و شمالی و مرکزی واروپا، خود را گم نکردند، غرور را به دل راه ندادند، خود را برتر از هم ندیدند و در ضمن بر مطالعات خود، تجربیات خود، هماهنگی با هنر روز افزودند و اینک بعد از این همه سال، هنوز اردشیر فرح با استرانس بر صحنه های بزرگ می ایستد و جالب اینکه اردشیر فروتن و خاکی و عاشق ایران و ایرانی همه جا در میان ایرانیان ظاهر میشود و با این همه شهرت و اعتبار، خود را یک ایرانی آریایی می داند و می ماند.

1461-87

1461-88

فرشته خواننده آهنگهای محبوبی چون «حدیث عشق» قرار بود در امریکا، در یک تور بزرگ سراسری شرکت کند و بهزاد مسرور مدیر سازمان جشن ها، که در سالهای 1980 ونیمه های 90، برگزارکننده کنسرت های بزرگ بود، در آستانه قرارداد طولانی با او بود، ولی معلوم نشد چرا این کنسرت ها انجام نشد.
فرشته که به اتفاق شوهرش در آلمان زندگی میکند و بقول خودش زندگی آرامی نیز دارد، زیاد اشتیاقی هم به زندگی در امریکا نداشت و گویا از سویی اگر این کنسرت ها انجام می شد، از شوهرش دور می افتاد، ترجیح داد به سفرهای هرچند یکبار تن بدهد ولی مدتی طولانی در شهر فرشته ها نماند چون بقولی دراین شهر دوستی ها رنگ باخته است.