1593-73

مرتضی قمصری یادش بخیر

1593-74

پارسال همین موقع، مرتضی قمصری هنوز زنده بود، گرچه بیمار و رنجور بود، ولی شوخ و شنگ بود و سربسر دوستان وهمکاران می گذاشت، گاه که زنگ میزد وبدلیلی جواب تلفن اش را دیر می دادیم آنقدر زنگ میزد، در پیام گیر تلفن، پیام می گذاشت و آواز می خواند، گزارش پخش می کرد، که پیام گیر پر می شد و بقول خودش انتقام می گرفت، که البته همین کارش هم شیرین بود.
مرتضی عاشق سیمین بهبهانی بود، زنده یاد سیمین هم دوستش داشت، حتی برایش با دستخط خود شعری و نامه ای نوشت که مرتضی قابش کرده و بر دیوار اتاق خود آویخته بود و وقتی سیمین رفت، مرتضی به جرات دو روز بغض کرده بود .
یاد هر دو عزیزان زنده است، خاطرات شان در ذهن همه ما مانده است. این عکس را خود مرتضی با دوربین خود تنظیم کرده و دوستان گرفتند.

نمایش رکوردشکن تاریخ تئاتر خارج از ایران

1593-82

نمایش بسیار موفق و محبوب «بوی خوش عشق» در تاریخ تئاتر خارج از ایران، چنان رکوردی برجای نهاد که بیسابقه بود.
این نمایش کمدی انتقادی خانوادگی را که هوشنگ توزیع نوشته و کارگردانی کرده بود، با بازی شهره آغداشلو، داریوش ایران نژاد و هوشنگ توزیع نزدیک به 2 هزار اجرای موفق داشت و بسیاری از ایرانیان در طی 26 سال، ده بار و حتی بیشتر به دیدنش رفتند و وقتی در یکی از کلابهای انسینو اجرا می شد، همه هفته پاتوق عده ای از خانواده ها شده بود.
هوشنگ توزیع و شهره آغداشلو نمایشات موفق دیگری را هم روی صحنه آوردند ولی بوی خوش عشق یک استثناء بود.
عکس از: سیمون

یکی در میان  رفته اند

1593-75

درجمع یاران هنرمند و محبوب برای سه نسل، یکی در میان رفته اند.
از راست به چپ: پرویز کاردان – زنده یاد محمد زرین دست- کورس – زنده یاد عبدالعلی همایون- شاهن و اندی ، زنده یاد منوچهر سخایی دیده میشوند.
این جمع در یک گردهمایی نوروزی در لس آنجلس کنار هم ایستادند، عکس گرفتند و هیچکس نمی دانست چه سرنوشتی در انتظارشان است درست 20 سال پیش بود.

یاد دو دست اندرکار قدیمی رسانه ها خالی است

1593-76

درحالیکه دو دست اندرکار رسانه ای قدر و پرانرژی و سرشناس، هنوز درحال فعالیت هستند، دو دست اندرکار دیگر ما را ترک گفتند.
علیرضا میبدی و استاد فرهنگ فرهی سرحال در کتابخانه وست وود، با زنده یاد ابراهیم صفایی روزنامه نگار قدیمی و زنده یاد برهان ابن یوسف نویسنده و پژوهشگر، عکسی به یادگاری گرفتند.
عکس از: مرتضی فرزانه

جای یکی از بزرگان خالی است

1593-77

اگر از زنده یاد پرویز شهنواز چهره با سابقه رسانه ای دیگر اثری نیست، ولی یادش همیشه زنده است.
این تصویر در آستانه ورود به مجله جوانان، سالها پیش، شاید بالای 20 سال پیش گرفته شده است ماشاءالله همه سر حال و پر انرژی بودند. از راست به چپ: استاد فرهنگ فرهی که اینروزها بدلیل یک ناراحتی در ناحیه پا در منزل بستری است و امیدواریم هرچه زودتر سر کار باز گردد، پرویز کاردان که هنوز در شبکه اندیشه فعال است، پرویز شهنواز که تازه از سفر آمده بود و کلی دستمایه خبری داشت و شهرام همایون ژورنالیست با سابقه و مدیر شبکه کانال یک، که اینروزها بدلیل جراحی و دوران نقاهت در منزل استراحت می کند تا بزودی به گفته دوستان نزدیک دوباره کانال یک را براه اندازد.
عکس از: مرتضی فرزانه

یاران قدر در کنار هم

1593-78

هرکدام از این چهره ها، در حیطه کار خود، به راستی قدر و پهلوان هستند، از استاد علی مسعودی بگوئیم که بعنوان یک روزنامه نگار، نویسنده و طراح و نقاش، از نوادر روزگار است.
از زنده یاد محمد علی سپانلو شاعر و پژوهشگر بگوئیم که در تاریخ شعر و ادب ایران، نامی ماندگار است. چه در میان ما باشد و چه در دیار باقی، همیشه مورد بحث و الگوئی است برای شاعران جوان.
از اسفندیار منفردزاده بگوئیم، آهنگساز برجسته که با خلق موزیک متن ماندنی ترین فیلم ها و آثاری برای خوانندگان روز، که از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا امروز در بلندای صحنه های بین المللی همیشه سرآمد است و نکته مهم اینکه این شانس بزرگ ما بود، در یک گردهمایی در منزل سردبیر مجله جوانان کنار هم نشستند و گپ زدند.
عکس از: مرتضی فرزانه

یاد محمد حیدری به خیر

1593-79

وقتی گلپا برای اجرای کنسرت هایی به امریکا آمد، ابتدا سراغ موزیسین برجسته و هنرمند محمد حیدری را گرفت که زیباترین ملودیها را در طی 60 سال گذشته خلق کرده بود و برای خوانندگان محبوب و توانای موسیقی ناب ایرانی درخارج هم چون هایده، آثاری ساخته بود.
گلپا برای رهبری ارکستر خود و برای آهنگهای جدیدش، هنوز محمد حیدری را توانا می دانست و این تصویر دراوج فعالیت های زنده یاد محمد حیدری و درست قبل از اجرای کنسرت های گلپا در امریکاست.
عکس از: مرتضی فرزانه

آنروزها که سیمین بهبهانی
و ترانه خلعتبری هنوز می سرودند

1593-80

در یک گردهمایی بزرگ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، که خانم ها همه صحنه را در اختیار داشتند، سرداران زن شعر و ادب، سیمین بهبهانی و خواهرش ترانه خلعتبری، در کنار مولود زهتاب چهره با سابقه رادیو و تلویزیونی نشسته بودند و روی صحنه، یکی یکی می آمدند و آنها را می ستودند و بقولی جمله و کلمه ای در خور آنها نمی یافتند. بیشتر سالن را خانم ها تسخیر کرده بودند و سیمین و ترانه پر از مهر و صفا و امید بودند. و بجز لبخند و تشکر، حرفی برای گفتن نداشتند.

دو انسان موفق، مهربان و خیراندیش

1593-81

آن سوی دنیا، در سویس، دو ایرانی سرافراز، موفق، خوشنام و بسیار خیّر، پدر و پسر، احمد جهان و فرزند برومند و تحصیلکرده اش شاپور جهان، به خدمات انسانی مشغولند.
احمد جهان با موسسه خیریه خود، در نقاط فقیرنشین ایران، خاورمیانه، خاوردور، افریقا برای کودکان مدرسه می سازد، برای تحصیلات آنها، همه چیز در اختیارشان می گذارد و هیچ منتی هم برسرشان نمی گذارد و قلبی طلایی دارد.
شاپور جهان متخصص و سازنده جواهرات ارزشمند درحد جهانی، که برای پادشاهان و روسای جمهوری ایران ،عرب، اروپایی، آسیایی زیباترین و گرانترین انگشترها و جواهرات را طراحی و می سازد. شاپور نیز یاور پدر مهربان خود است و در امور خیریه پیشگام است.

سهراب ترتیب دیدار دوستان قدیمی را می داد

1593-127

اگر اینروزها سهراب اخوان چهره با سابقه رادیو تلویزیونی به دلیل کسالت کمتر آفتابی میشود و خیلی سخت دوستان را می پذیرد، ولی سهراب از آن چهره هایی است که دشمن ندارد و تا دلتان بخواهد دور و برش پر از دوست خوب است چون به نوعی به هر کدام خدمت وکمک کرده است. هرگاه یک دوست و همکار قدیمی از ایالتی دیگر، از کشوری دیگر به لس آنجلس می آید، سهراب ترتیب دیدارها و صبحانه و ناهار و شامی را میدهد. نمونه اش دیداری که با فریدون فرح اندوز و نادر صدیقی دو چهره سرشناس رادیو تلویزیونی رخ داد. این سه یار قدیمی آنقدر خاطره از گذشته داشتند که تمام شدنی نبود و البته میاندارشان سهراب بود که حرفهاش با طنز هم همراه است.

دیدارهای متفاوت، با سه هنرمند با دیدگاه های متفاوت

1593-84

بهرام بیضایی به لوس آنجلس آمده بود، سالها پیش شاید 16 سال پیش، فرصتی بود تا دوستان و همکاران قدیمی خود را ببیند، از جمله زنده یاد خسروپرویزی کارگردان با سابقه «سینما» و پرویز کاردان بازیگر قدیمی تئاتر و سینما و تلویزیون را.
خسرو پرویزی در آتلیه خود، که خانه و کاشانه اش بود و میعادگاهی برای دوستان قدیمی و مسافران از ایران آمده، به اتفاق همسرش از بهرام بیضایی و دوستان پذیرایی کرد و کلی از خاطرات خود گفتند.

یکی از آخرین سریال هایی که بدیعی ساخت

1593-86

در آغاز سالهای 1990 هم رضا بدیعی هنوز برای شبکه های تلویزیونی سریال می ساخت، هنوز پر از انرژی و ابتکار بود، شاید خیلی از ایرانیان او را بخاطر سریال پرطرفدار مامویت غیر ممکن می شناسند، ولی بدیعی بیش از 30 سریال و دهها فیلم ساخت، که بسیاری از آنها موفق شد.
یادمان هست سال 1992 بود، که سعید اسدی کارگردان صاحب سبک ایرانی به دیدار بدیعی سر صحنه سریال رفته بود تا درباره یک پروژه مشترک حرف بزنند ومرتضی فرزانه همکار ما هم آنجا بود و تصاویری گرفت، که خاطره آن روز را زنده می کند و بدیعی آنروزها می گفت ای کاش من جلوی دوربین با زندگی وداع کنم، گرچه این اتفاق نیفتاد ولی برای بدیعی آنگونه که شایسته اش بود، یک بزرگداشت با شکوه در یوسی ال ای برگزار شد و سه چهار سال بعد هم رفت.

خرید و فروش و ساخت خانه را به خوانندگی ترجیح داد

1593-87

وفا یکی از خوانندگان محبوب قبل از انقلاب، 10 سال بعد از انقلاب بکلی دست از خواندن کشید و به کار خرید و فروش خانه و ساختمان سازی روی آورد. تا حدی هم موفق بود، ولی عشق به خواندن او را دوباره به سوی موزیک کشاند، مدتها درعروسی های بزرگ تهران و در کلاب های مختلف می خواند تا سرانجام جمال وفایی برادر بزرگش او را به امریکا دعوت کرد. وفا با کلی آهنگ خاطره انگیز و بهترین آهنگ جدید به امریکا آمد، به اتفاق جمال در چند کنسرت شرکت کرد و حتی در لس آنجلس روی صحنه رفت، ولی خیلی زود دلزده و پشیمان به ایران بازگشت و به کار بیزینس و خرید و فروش خانه، ریمادل کردن و ساختن خانه پرداخت و اینروزها بکلی دورخواندن بصورت حرفه ای را خط کشیده است.
عکس از:مرتضی فرزانه

بزرگداشت دایی جان ناپلئون

1593-88

دو بار در زندگی هنری غلامحسین نقشینه (دائی جان ناپلئون) معروف، مراسم بزرگداشت برایش برگزار شد، یک بار 23 سال پیش، یکسال قبل از رفتن اش وقتی هنوز زنده بود، ولی توان راه رفتن نداشت و یکبار سالها بعد از درگذشت اش نیز مراسم ویژه برپا شد.
در مراسم 23 سال پیش نصرت الله وحدت، به همراه زنده یادان فردین، قدکچیان، تقی روحانی حلقه گل و لوحه و تقدیرنامه ای به زنده یاد نقشینه اهدا کردند و خود نقشینه گفت من براستی نمی دانم تا چند روز، چند ماه و احتمالا چند سال دیگر زنده ام، ولی ترا بخدا برای زنده ها هر کاری لازم است انجام دهید.

یادی از دو هنرمند

1593-89

شب بزرگداشت بیژن سمندر شاعر،  آهنگساز، ترانه سرا و نویسنده سرشناس در یو سی ال ای بود، ولی در آخرین لحظه، قریب افشار به دلیل حمله قلبی در بیمارستان بستری شد و دوستان وفادار دیگر، زنده یاد منوچهر سخائی، زنده یاد مهین عمید، به یاری آمدند، شبی پر از خاطره برگزار شد، بیژن سمندر بعد از سالها در میان دوستان آفتابی شده بود و پر از انرژی بود. دوستان را مرتب بغل می کرد، و از چشمان مهربانش اشک خانه کرده بود و بغض در گلویش مانده بود.