1394-34

1394-35

عکسها از وفا خاتمی

یکشنبه 22 فوریه دیدار دوباره ای داشتیم با بزرگمرد قلمرو موسیقی شهرداد روحانی آهنگسازی با آوازه ی جهانی، رهبر توانمند ارکستر و تکنواز برجسته ی پیانو و ویولن. وقتی او را روی صحنه با آن ارکستر پرتوان می دیدم سفری کردم به 24 سال پیش- جون 1990- که 36 ساله بود و ارکستری را رهبری میکرد که هم به پیشرفت های چشمگیری نایل آمده بود و هم موسیقی شناسان نامدار امریکایی برای او آینده ای تابناک پیش بینی میکردند او در آن سال تازه ترین ساخته های خود را با ارکستر سنفونیک «کوتا» رهبری میکرد. من آنروزها سردبیری مجله ی «جُنگ» را عهده دار بودم و برگزاری این کنسرت موفقیت آمیز فرصتی بدست داده بود تا با شهرداد گفتگوی کوتاهی انجام دهم. روحانی در این گفتگو ابتدا گفت:
«- همانطور که ملاحظه کردید در این کنسرت من ساخته های خودم را اجرا کردم به اضافه ی دو قطعه ی معروف از استاد جواد معروفی منتها با بازسازی و تنظیم های تازه که دیدید هم من نوازندگی پیانو را برعهده داشتم و هم درعین حال ارکستر را رهبری میکردم».
پشت جلد «رهایی» تازه ترین آلبوم روحانی شهرداد نوشته بود: «این آلبوم به مادر عزیزم «عذرا» که در تمام مراحل زندگی ام الهام بخش من بوده و هست تقدیم شده».
من فرصت را برای طرح این سئوال مغتنم شمردم تا از او بپرسم:«بنابراین دلم میخواهد بدانم که پدر ومادر تا چه حد در رویکرد شهرداد به موسیقی صاحب نقش بوده اند» و او پاسخ میدهد:
«بزرگترین انگیزه ی من و برادرانم برای رویکرد  به موسیقی پدرم بود: «رضا روحانی» – واصرار هم او بود که ما را به این راه سنگلاخی ونا هموار سوق می داد. چرا سنسگلاخی؟ به این دلیل که موسیقی در جامعه ی مذهبی ایران حرام بود سخت گیری ها بسیار بود اما پدرم که خود در شرایط دشوارتر به موسیقی روی آورده بود وموسیقی آموزش میداد به رغم این دشواری و به علت علاقه ی مفرطی که به موسیقی داشت ما را به فراگیری آن برمیانگیخت و ما چهار برادر را به راه موسیقی کشاند و ذوق ما را از کودکی به موسیقی پرورش داد و از پنج ، شش سالگی ما را تعلیم می داد و بعد هم همه مان را فرستاد به هنرستان موسیقی او معلم موسیقی بود و ساز اختصاصی اش ویولن، اما همه ی سازها را می نواخت وهنرجوی استاد ابوالحسن صبا بود من بعد از گذراندن دوره ی هنرستان عالی موسیقی به وین رفتم و درکنسرواتوار وین هشت سال دوره ی آهنگسازی و رهبری ارکستر راگذراندم. چون از پنج ، شش سالگی نزد پدر موسیقی می آموختم، این هنر در جان و روان من ریشه کرده بود از اینرو شور وشوق فراگیری به راستی با جانم در آمیخته بود».
به این لحاظ این غزل شورانگیز مولانا جلال الدین مصداقی مجسم درباره ی خانه ی رضا وعذرا روحانی پدر ومادر برادران روحانی یافته بود:
گنجی است در این خانه که درکون نگنجد
این خانه واین خانه همه فعل و بهانه است
خاک وخس این خانه همه عنبر ومشک است
بانگ در این خانه همه بیت و ترانه است
فی الجمله هر آن کس که در این خانه رهی یافت
سلطان زمین است و سلیمان زمانه است
این خواجه ی چرخ است که چون زهره وماه است
وین خانه ی عشق است که بی حد و کرانه است
مست اند همه خانه کسی را خبری نیست
از هرکه در آید که فلان است و فلانه است.
شهرداد سخن را اینگونه دنبال کرد:
« من بعد از حدود ده سال که دوره ی هنرستان را گذرانده بودم و به وین رفتم و دوره ی آهنگسازی و رهبری ارکستر را گذراندم در ایران انقلاب شد که دیگر من به زادگاهم بازنگشتم و فرصت را برای  ادامه ی تحصیل مغتنم شمردم و به امریکا آمدم و چون از کودکی به موسیقی فیلم علاقه داشتم و در اروپا دانشگاهها رشته ی کامل موسیفی فیلم را نداشتند این بودکه به لوس آنجلس آمدم و رشته ی آهنگسازی و رهبری موسیقی فیلم را هم در UCLA به پایان بردم ووقتی درس میخواندم با شخصیت هایی آشنا شدم که پای مرا به ارکستر سنفونیک «کوتا» باز کردند و من یک سال در این ارکستر نوازنده ی ویولن بودم بعد آسیستان رهبر ارکستر سنفونیک کوتا شدم و یک سال بعد هم یعنی از سال 1987 مدیریت و رهبری این ارکستر به عهده ی من گذاشته شد»

1394-36

از آلبوم «رهایی» که سخن گفتیم میخواستم بدانم او تا به حال چه آلبوم هایی به بازار عرضه داشته و از این طریق به این مهم وقوف یابم که این آهنگساز و نوازنده و رهبر ارکستر جوان که بیشترین سالهای خودسازی اش را دراروپا و امریکا بوده و بیشتر مخاطبان  غیر ایرانی داشته چه برخوردی با جامعه ی ایرانی داشته؟ که شهرداد پاسخ داد:
«البته ابتدا باید بگویم که موسیقی بدون کلام در ایران مشتاقان زیادی ندارد [سخن واقع بینانه ای که استاد زنده یاد روح الله خالقی بنیانگذار مدارس موسیقی ایرانی و موسیقی دان و موسیقی شناس پرآوازه ی معاصر را پیوسته رنج می داد وآثار او را که کلام نداشت مخاطب پذیرا نمی شد و شهرداد سخن را اینگونه دنبال کرد که] درایران زمانی طولانی لازم است تا مردم با موسیقی بدون کلام ارتباط برقرار کنند  و من به تجربه دریافته ام که مردم دارند به تدریج با این موسیقی هم آشنایی می یابند» و امروز بعد از بیست و چهار سال که از این سخن شهرداد گذشته است یکنشبه بیست و سوم فوریه در رویس هال UCLA که ازجمعیت لبریز بود دیدیم که این پیش بینی پیامبرگونه ی شهرداد به گونه ای چشمگیر تحقق یافته  است. زیرا شور و هیجان مردم تا به این حد بود که هلهله و فریادهای شورانگیزشان شهرداد را برانگیخت که وقتی کنسرت را با سوئیت خلیج فارس آغاز کرده بود برای پاسخگویی واحترام به احساسات بی شائبه و سرشار از عشق مخاطبان با سرودای ایران به پایان برد جای روح الله خالقی در رویس هال خالی بود تا ببیند چگونه مردم به موسیقی بدون کلام خو گرفته اند و اگر اوهم «گلهای رنگارنگ» ش را اجرا میکرد جان و روانش مشتعل میشد.
24 سال پیش از آلبوم های شهرداد که به بازار عرضه داشته پرسیدم که پاسخ شنیدم که: « شما خوب می دانید که اولا مردم به این علت که موسیقی سنتی ماموسیقی آوازی است واصولا موسیقی درایران از دیرزمان بیشتر برای موثر واقع شدن شعر است که مردم به آن عشق می ورزند و بعد هم موسیقی پاپ را می بینیم که باز شعر نقش عمده ای در آن دارد و مردم بیشتر پیام را از شعر می گیرند تا از موسیقی و با شعر بیشتر ارتباط ایجاد می کنند تا موسیقی من اولین آلبومی  که به بازار ایرانی عرضه کردم «رقص بهار» بود  که خوشوقتانه بازار گرمی هم پیدا کرد که شرکت پخش کننده نوار هم تصور نمی کرد در این یکی دو سال من پنج آلبوم به بازار ارائه داده ام که دو تا خاص بازار ایران بود و سه تا بازار امریکایی . گفتم دو تا آلبوم به بازار ایرانی عرضه داشته ام یکی «رقص بهار» بود و یکی دیگر هم «رهایی» که جز ارائه آثاری از ساخته های خودم در آن آهنگهای محلی هم در آن هست که  بازسازی وتنظیم و با ارکستر بزرگ هم اجرا شده»
می خواستم بدانم چطور شد که تهیه کننده های ایرانی آمده اند سراغ شما؟ شهرداد گفت:« در اولین نوار «دریم ایمجز»  Dream Images و این آلبوم همزمان با «رقص بهار» که به بازار ایران  داده شد به بازار امریکا عرضه شد که خوشوقتانه هزارها نسخه از آن به فروش رسید که برای تهیه کننده ی امریکایی شگفت انگیز بود که سی هزار آلبوم از یک آهنگساز ناشناس به فروش برسد به این لحاظ کمپانی قراردادش را با من تمدید کرد. و این یک موفقیت افتخارآمیز برای جامعه ی فرهنگی ایران است زیرا تا به حال سابقه نداشته  است که در ظرف مدتی به این کوتاهی تعدادی تا به این حد از یک آلبوم در یک بازار غیر ایرانی از یک آهنگساز ایرانی عرضه شده باشد.
در تمام این یک ربع قرن تلاش های پرثمر شهرداد به خاطر تدارک و تهیه و تولید آهنک های بدیع و بکر و دلنشین بدون وقفه کوشیده… همان سالها در نیویورک  در فستیوال واره ای که هر دو سالی یکبار آثار آهنگسازان جدید را عرضه میکرد شرکت جست که آهنگ های او مورد توجه خاص منتقدان نامدار موسیقی واقع شد و بازتاب گسترده ای یافت تا آنجا که در جشنواره ای در واشنگتن نیز از او دعوت به عمل آمد. شهرداد در این سالها با آثار خود ثابت کرده است که آهنگساز ایرانی اگر واجد قابلیت باشد قادر خواهد بود با ملودی ها وریتم های محلی آثار جهانی بیافریند شک نیست که موسیقی اصیل ایرانی احترام و مقام سزاوار خود را داراست اما شک نیست که موسیقی ما نباید منحصر به اصطلاح  موسیقی سنتی یا اصیل باشد می توان همراه با تحولات موسیقی در غرب تحولی هم درموسیقی ایرانی پدید آورد (چنانکه به وجود آمده و بازتاب گسترده ای هم یافته است) و در قالب موسیقی علمی و تاکید بر ملودیها و ریتم های ایرانی، آثار جهانی ساخته شده همانگونه که شهرداد روحانی ساخته است وقتی یک شرکت تولید موسیقی درامریکا آلبوم «رقص بهار» را که گفتیم به بازار ایرانی عرضه شده بود پسندیده و خواستار خرید این آلبوم برای بازار امریکایی شده بود شهرداد آن را با اجرای دیگری برای بازار امریکایی تدارک دید و این اثبات می کند که اگر طبق اسلوب منطقی و علمی کار موسیقی انجام بگیرد می تواند جهانی گردد رقص بهار در امریکا بازار گسترده ای یافت تا آنجا که کمپانی امریکایی آن را به ژاپن و اروپا هم ارسال داشت ما باید به خود ببالیم که در این شهر پرهیاهو و در جامعه ی امریکایی که صدها و صدها تن از برجسته ترین و پرتوان ترین آهنگسازان و رهبران موسیقی از هر نقطه ی جهان به امید دست یافتن به اعتبار و شهرت راهی آن می شوند یک آهنگساز و رهبر ایرانی توانسته باشد جایگاه والا و شایسته ای به خود اختصاص دهد آن هم (به قول کیومرث کریمی تکنواز برجسته پیانو که ازنوازندگان طراز اول معاصر است و دهها هنرجو درکلاسهای خود تربیت و تجهیز می کند) درجامعه ی ایرانی که دیده ایم بسیاری از نوازندگان به وسوسه ی دست یافتن به شهرت زودرس و پول آسان تجربه ها و توانایی های خود را با آمیختن به فضای زهرآگین موسیقی ابتذال آمیز قربانی کرده اند» به راستی چطور می توان به شهرداد روحانی نبالید درحالی که «هنری ماسینی» از معروف ترین آهنگسازان امریکایی او را یکی از توانمندترین آهنگسازان و رهبران موسیقی معاصر می شناسد و 24 سال پیش  «مهلی متا» ( پدر زوبین مهتا) موسیقیدان  نودساله واز رهبران معروف موسیقی سنفونیک آن سالها شهرداد را یکی از برجسته ترین آهنگسازان و رهبران موسیقی قرن بیستم در امریکا معرفی کرده بود. یکشنبه شب حقشناسی را در دل انگیزترین جلوه ی آن از زبان شهرداد شنیدیم «ابدیت» را ارایه داد که به یاد پدرش ساخته است که از ملودی های فوق العاده زیبا، توام با هارمونی مطبوعی بود وهمچنین به یاد مادرش آهنگی ارایه داد با یک هارمونی مدرن و دلنشین و رازآمیز. آنچه  تالار را به وجد آورد «رقص بهار» بود که مخاطب را به هیجان آورد. و همینطور آهنگ «سرزمین مادری» که یکی از دلنشین ترین آهنگها بود. وقتی برنامه پایان یافت مردم برخاستند و با کف زدن ها و هورا کشیدن های ممتد شهرداد و در نتیجه ارکستر را برانگیختند به ادامه ی کار آما شهرداد که با خلیج فارس آغاز کرده بود با سرود ای ایران برنامه را به پایان برد که درود گرم بر روحانی باد!
و اما سوئیت خلیج فارس که همراه بود با نمایش فیلمهایی از خلیج فارس. درلحظه هائی که دوربین توقفی کرد روی چهره های اهالی «تنب» جان و روان تماشاگر را تسخیر می کرد و شگفت انگیز این که هر کدام از چهره هایی که می دیدیم در چادر و پوشاک رنگین بود چهره های آفتاب سوخته و چشمهای فروزان … که به راستی هر کدام یک ایرانی بود با سیمایی با عزم و اراده … که مخاطب را تحت تاثیر قرار می داد.. باید از  MIKE نشاط که هزینه ی سنگین این کنسرت را تامین کرده بی آنکه قصد نمایش و خودنمایی داشته باشد و فقط به انگیزه جان وروان شعله وری که وجود او را لبریز کرده است از عشق به ایران همچنین باید به ویولونیست برجسته و نامدار دختری جوان به نام «اوسنالی کاپور» درود فرستاد که دلها را با توانمندی تسخیر می کرد. نمی توان از بیتا میلانیان یادی نکرد که با شور و شوق فوق العاده وعشق سرشار به هنر و فرهنگ ایران شهرداد را یاری داده است.

فرهنگ فرهی

1394-37

1394-38