1453-480

1453-49

امسال مصادف است با یکصدمین سال نسل کشی ملت ارمن بدست حکومت عثمانی، شهروندان ارمنی ارمنستان غربی که در شش ایالات باستانی ارمن نشین در زیر سلطه حکومت امپراطوری عثمانی زندگی می کردند شوم ترین تجربه تاریخ بشری را در صد سال گذشته تجربه کردند. در پی ناکامیهای حکومت عثمانی در رویارویی با مسائل جنگ اول جهانی و شکست های پی در پی سیاسی، نظامی و اقتصادی آن کشور، دولت عثمانی در پی جبران و یافتن راه حلی برای نا کامیها بود و به پیش نهاد حزب “اتحاد و ترقی” و هم پیمانان آن حزب، مسئله پاک سازی قوم و نژاد ملت ارمن در سرزمینهای تاریخی ارمنستان غربی را مطرح کردند و طرح مزبور بوسیله کسانی چون دکتر ناظمی، دکتر بهدین شکیر و دیگرسران دولت عثمانی ارائه نهادهای اجرایی گردید، قانونگذاران عثمانی نیز طرح را پسندیدند و اصطلاحاً به حل مشکل یاد شده که از آن پس “مسئله ارمنیان” شناسایی گردید با جدیت و تایید حکومت وقت کمر همت به کشتار ارامنه بستند، افرادی چون طلعت پاشا وزیر اول سلطان محمد دوم، اسماعیل انور پاشا وزیرجنگ و دیگررجال دولتی و مذهبی حکومت وقت عثمانی ماموریت انجام این مهم را که از هر زاویه آن و در هر زمان از برش تاریخی به آن نگاه کنیم جنایت بشری می باشد به عهده گرفتند، به فرمان طلعت پاشا “تشکیلات مخصوص” که نهادی بود جهت اجرای طرح شوم نسل کشی شکل گرفت و در اولین فرمان صادره از سوی این نهاد کشتار، آزادی اوباش و قاتلان از زندانهای عثمانی بود مشروط برآنکه این افراد به گروه های کشتاردیگربپیوندند و بخشی از بازوی اجرایی طرح نسل کشی باشند صادر شد

1453-50

بخشی دیگر از ایجاد طرح کشتار “مسئله ارمنیان” تنش و حسادت بود چون دیده می شدپزشکان مشهور، کارخانه داران، مسئولان سیستم بانکی، مهندسان ممتاز و غیره از ارامنه هستند،دولت ترکیه به گروه های اجرایی کشتار توصیه کرده بود که نخست رهبران ملت ارمن را باید از بین برد تا ملت به حالت بی سرپرست در آید و نتواند چاره ساز باشد سپس به سراغ ده نشینان و شهرهای دور از مرکز بروند، از آن پس نمایندگان مجلس، نظامیان ارشد، نویسندگان، رهبران سیاسی و مذهبی، کادرهای انجمن ها و کانونهای مردمی، بانکداران و کارخانه داران ارمنی ساکن در شهرهای بزرک ظرف ده روز دستگیر و مال و املاک آنها بین اوباش تقسیم شد، بیشتر دستگیرشدگان نیز درهمان یکی دو هفته اول کشته شدند نه دادگاهی وجود داشت و نه قانونی و نه وکیلی، جرم اصلی قربانیان ارمن تبار،نژاد و مذهب آنها بود، پس از آن به چند شهر بزرگ رفته و به سراغ پادگانها رفتند و داوطلبان نظامی ارمنی را که در ارتش آماده خدمت به عثمانی بودند تا از مرز و بوم کشور دفاع کنند، همه آنها را خلع سلاح کرده و روانه بیابانهای سوریه کردند که جملگی از تشنگی و خستگی جان باختند، از آن پس به سراغ دهات رفتند و مردم بی گناه و بی خبر را سلاخی کردند، روشنفکران ارمنی که هر کدام در فرهنگ و سیاست نامداری کلان بودند گردن زده شدند، دانیل واروژان، سیامانتو، دکتر پاشایان، گریگور زهراب، بارسق شهباز، ادوارد بیازیان، هراند صفریان، اسقف نعلبندیان و صدها اسطوره دیگر که هر کدام چهره ملی و مردمی ملت ارمن بودند به دست دجالان کشته شدند، یک و نیم میلیون نفر از ارامنه ساکن در ارمنستان غربی مشمول این کشتار و نسل کشی شدند وبقیه هم آواره و بی پناه سرگردان و پیاده به دنبال پناه گاهی و سرپوشی بودند تا از تیغ کشتار عثمانی رهایی پیدا کنند، بسیاری از مردم سرزمینهای عرب خاورمیانه با آغوش باز به یاری این پناه جویان و آوارگان امدند و خانه و توشه خود را در اختیار ارامنه قرار دادند، اما از آنجایی که هیچ کشتار و وحشیگری بی پاسخ نمی ماند، تاریخ گواه است که در شهرها و مناطق کوهستانی، ارامنه بصورت خود جوش و یا با دریافت کمک از احزاب ارامنه به مقاوت پرداختند و حماسه ها آفریدند. آنچه یکی از از این مقاومتها بود بوسیله فرانس ولفر به قلم کشیده شد بنام “چهل روز در موسه داغ” هفت ده کوچک که به محاصره ارتشهای منظم عثمانی و نیروهای پراکنده مسلح در آمده بودند به مدت 40 روز مبارزه مسلحانه کردند تا آنکه چند کشتی فرانسوی به کمک آنها آمد و مردم کوهستانی منطقه را به مارسی فرانسه برد، البته مقاومتها کم نبودند باید به جنگ های وان، اورفا، خاناسور، اخلات، موش و غیره اشاره کرد اما آنچه که حایز اهمیت است می بینیم پس از سقوط امپراطوری عثمانی و بر سرکار آمدن حکومت ترکهای جوان مسئله ارمن کشی تمام نمی شود، و ترکهای جوان با همان نیت به مناطق ارمن نشین لشکر کشی می کند و این بار تصمیم می گیرند که ارمنستان شرقی را نیز خالی از سکنه کنند و طرح کشتار را ادامه دهند، اما در سه جنگ سرنوشت ساز “باش اباران” “قره کلیسیا” و “سرداراباد” ارامنه با ارتش های ترکیه به جنگ نا برابر اما قهرمانانه می پردازند و پیروزی و استقلال بدست می آورند، ارمنستان پس از تحمل قتل و عام توانست در سال 1918 به استقلال برسد و این آزادی موقت دو سال و نیم بیشتر طول نکشید – نهایتاً ارتش یازدهم شوروی به ارمنستان حمله کرد و از آن تاریخ به بعد ارمنستان یک کشورماهواره ای شوراها گردید تا انکه اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد، اما احزاب ارامنه مخصوصاً حزب داشناک عاملان اصلی جنایات نسل کشی را شناسایی کرده و تمام سران و مسئولان قتل و عام ارامنه را به ضرب گلوله ترور کرند، تهلیریان در برلین طلعت پاشا را ترور کرد، میساک تورلیکیان در استانبول جوانشیررا ترورکرد، ارام یرکانیان در برلین جمال عظیم پاشا و بهدین شکیر را ترور کرد، ارشاویر شیراکیان در رم سید حلیم پاشا را ترور کرد، استپان ساغیکیان در تفلیس جمال پاشا را ترور کرد، و دیگرانی نیز بودند که به سرنوشت این جنایتکاران دچار شدند شوربختانه پس از گذشت یکصد سال به دو دلیل عمده روابط بین ارامنه و ترکها هنوز تنش دارد، اگر ترکیه قبول کند که نسل کشی انجام گرفته باید پاسخ بدهد این نسل کشی در کجا روی داده است؟ طبعاً پاسخ دریافت خواهد کرد که در شش ایالات ارمنستان غربی صورت گرفته است که امروز این شش ایالات در خاک ترکیه هستند پس مسئله پس دادن سرزمینها مطرح خواهد شد که ترکیه هیچگاه آن را قبول نخواهد کرد و زیر بار نخواهد رفت و البته مورد دوم خسارت مالی مطرح است که باز هم ترکیه نه توان پرداخت آن را دارد و نه می خواهد در باره آن گفتگو کند.