1653-2

1653-3

1653-4

1653-5

فیروزه خطیبی
—————–
روز یکشنبه 10 مارچ 2019، “بنیاد فرهنگ” لس آنجلس یازدهمین جشن باستانی نوروز ایرانیان را به صورتی گسترده تر و باشکوه تر ازهمیشه درمحوطه وسیع وباصفای “دیکسون کورت” دانشگاه لس آنجلس در محله “وست وود” – محل تجمع ایرانی آمریکایی های این شهر برگزار خواهد کرد. سال گذشته، این جشن رایگان، که بزرگترین گردهم آیی نوروزی درآمریکای شمالی به شمار می رود میزبان بیش از 20 هزار دیدار کننده بود و امسال هم یک بار دیگر برنامه های شادی آفرین و سرگرم کننده ای سرشار از نوای موسیقی ساز و دهل، با حضورکاراکترهای افسانه ای ایرانی، برگزاری یک رژه بهاری رنگارنگ، کنسرت گروه کودکان، اجرای دف نوازی، عروسک گردانی و رقص های محلی برای شرکت کنندگان درنظرگرفته شده ودوستداران فرهنگ و هنر ایران می توانند ضمن تماشای چیدمان هنری از سفره هفت سین، درچایخانه سنتی که درمحوطه جشن برپا شده به صرف چای و شیرینی بپردازند.
درپایان این روزسرشار ازجشن و شادی، آن دسته از شرکت کنندگانی که به  موسیقی سنتی ایرانی علاقمندند می توانند با تهیه بلیت، در تنها کنسرت بزرگ خانم “پریسا”، بانوی آوازموسیقی ایران درجنوب کالیفرنیا، با همراهی گروه نوازندگان برجسته ای چون امیرحسین پورجوادی( سه تار)، پژمان حدادی (سازهای کوبه ای)، علی پژوهشگر (عود) و سعید کامجو(کمانچه) شرکت کنند.  
آقای علیرضا اردکانی، مدیراجرایی “بنیاد فرهنگ” می گوید این نهاد فرهنگی غیر انتفاعی، غیرسیاسی و غیرمذهبی می کوشد تا هرسال با دعوت ازهنرمندان برجسته و استثنایی ایرانی، شور و هیجان بیشتری به جشن های نوروزی ببخشد:” همه ما ایرانی ها درچند دهه گذشته از ستایشگران بانوپریسا و نبوغ کم نظیر او در زمینه آواز و موسیقی ایرانی بوده ایم. او بدون شک یکی ازمهم ترین هنرمندان زمانه ما به شمار می رود. با این همه از بعد از وقوع انقلاب تا کنون، کمترفرصتی پیش آمده که بتوانیم شاهد اجراهای زنده ایشان برروی صحنه باشیم. امسال بخاطر حضور خانم پریسا به عنوان استاد مدرس دررشته موسیقی سنتی ایرانی درمدرسه “هرب آلپرت” دانشگاه لس آنجلس که توسط بنیاد فرهنگ پایه گذاری شده، فرصتی پیش آمد تا از ایشان دعوت کنیم تا در برنامه نوروزی امسال هم کنسرتی اجرا کنند. امروز ما به هردوپروژه افتخار می کنیم و بویژه از حضور و اجرای برنامه استثنایی توسط بانو پریسا، این هنرمند ارزنده در لس آنجلس بی نهایت خوشحال و هیجان زده هستیم.”

گفت و شنود با بانوی آواز ایران
با خانم “پریسا”، دقایقی پیش از آغاز کلاس آموزش ردیف خوانی و آوازموسیقی سنتی به شاگردان اکثر غیر ایرانی، درحالی که پشت میز تدریس درمیان مجموعه ای ازسازهای باستانی ملل خاوردور نشسته و سه تاری به دست گرفته گفتگو می کنیم. در آغاز وقتی این گوهریگانه موسیقی ایران را استاد خطاب می کنم، او با تواضع و فروتنی شگفت آوری می گوید: “من استاد نیستم. من شاگرد و طلبه ام. آموزش را دوست دارم و همیشه دوست دارم بیاموزم. بنابراین استاد نیستم.”
از خانم پریسا که در 26 سالگی، دراوج معروفیت و محبوبیت، پس از سال ها فعالیت در وزارت فرهنگ و هنر و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، بخاطروقوع انقلاب درایران اجبارا بازنشسته شدمی پرسم:
• این دوران طولانی سکوت و خانه نشینی و درنهایت تدریس خصوصی چه تاثیری روی کار شما به عنوان یک خواننده و مدرس آواز داشته؟ آیا این مسئله باعث شد که شما باتمرکزبیشترروی این موسیقی، به جنبه های عمیق تری ازآن دست پیدا کنید؟
– بعد از بازنشستگی اجباری من به مدت 17 یا 18 سال بکلی از موسیقی دوربودم ودراین زمینه هیچ کاری نکردم و فقط به بچه داری پرداختم. شرایط و اقتضای جامعه طوری بود که شما دیگر روحا نمی توانستید به موسیقی فکر کنید. بنابراین این اوقات به خانه داری و بچه داری گذشت. دو فرزند بعدی من هم درهمین دوران بدنیا آمدند و من دیگرمطلقا به موسیقی فکر نکردم و آن را به عنوان یک سرنوشت محتوم پذیرفتم. درسال های بعد یعنی حدود  فکرمی کنم سال 68 بود که یک کمی دوباره به موسیقی فکر کردم و دعوت شدم که برای خانم ها تدریس بکنم که آن هم یک سال و خرده ای بیشتر طول نکشید و از همانجا بود که احساس کردم دلم می خواهد دوباره فعالیت کنم. یک نیاز روحی روانی و یک جوش و خروش درونی من را وادار می کرد که دوباره بخوانم. درست است که 16 یا 17 سال کارموسیقی نکرده بودم، اما این موسیقی سنتی و اصیل ما بخش عمده اش جنبه های فلسفی و معنوی آن است که برای من همیشه جالب بوده. یعنی به آن {جنبه ها} بیشتر توجه داشته ام. درآن زمینه، خوب من خیلی رشد کردم. یعنی می توانم بگویم که در این دوران بیشتر عوالم این موسیقی را به صورتی درونی فهمیدم. چون این موسیقی با ادبیات عرفانی ما سرو کاردارد. با حافظ و مولانا، عطار و عراقی و اینها. شعر ابزاری است برای این شعرا و وسیله ای برای رساندن مطالب و پیامی برای جامعه. این دوران به من کمک کرد که این پیام ها را بیشتر درک کنم وعملا سعی کنم درحد توانم،آن ها راعملی اجرا  و تجربه کنم. همه این ها باعث شد که من احساس کنم که حرف تازه ای برای گفتن دارم و دلم می خواهد بازهم این حرف ها را با موسیقی بیان کنم و خوب البته توفیق پیدا کردم که بتوانم کمی دربیست سال اخیر فعالیت کنم.

1653-6

1653-7

• شما موسیقی سنتی ایرانی را یک موسیقی معنوی و پاکیزه می دانید و بارها گفته اید حتی روی صحنه و جلوی تماشاگران هم توانسته اید دریک حالت روحانی، با مبدا ارتباط برقرار کنید. این یکی بودن هنر با هنرمند، درواقع یکی از ویژه گی های شما و هنر شماست. درچه مقطع از زندگی هنری به این ارتباط عرفانی با هنرتان پی بردید و اصولا آن را چگونه توصیف می کنید؟
– همانطورکه می دانید  من در19 سالگی به صورتی کاملا رسمی و با استخدام دروزارت فرهنگ و هنروقت شروع به فعالیت های هنری کردم. بعد از پنج سال خوشبختانه درمرکزحفظ و اشاعه موسیقی با داریوش صفوت آشنا شدم و از سال 1352 در آنجا استخدام شدم و همانجا به فعالیت های هنری ام ادامه دادم. اینجا سیاست های کاری متفاوت بود و طرزفکرها متفاوت بود و اصولاچیزی که برای من جالب بود، همان اندیشه های عرفانی دکتر داریوش صفوت بود که من را شدیدا جذب کرد. درواقع از سال 52 این تحول در طرزفکرم پیدا شد و مسیر زندگی و مسیرموسیقی ام بکلی تغییرپیدا کرد. این تحول از آن زمان اتفاق افتاد.
• پس درواقع شما هنر و هنرمند را ازهم جدا نمی دانید. یعنی آن هنری که شما دوست دارید و هنری که از نظر شما وجود دارد، چیزی است که از درون خودشما و انسانی که شما هستنید نشات می گیرد؟
– همینطور است! برای اینکه هنریک هنرمند، آینه ای است که نشان می دهد این هنرمند چگونه فکرمی کند؟ جهان بینی اش چیست؟ احساسات و عقایدش کدام است؟ این دو عامل نمی تواند ازهم جدا باشد. البته نظرمن این است. خیلی ها هم با این نظرمخالفند یا اصولا اینجورنیستند و معتقدند هنرمند، زندگی خصوصی و عقایدش به خودش مربوط است. اما بنظرمن این دو را نمی شود از هم جدا دانست. هنر، شما را نشان می دهد. طرزفکر و احساساتتان را نشان می دهد. این ها نمی توانند دچار دوگانگی باشند و اگرباشد بنظرمن یعنی بی صداقتی. یعنی شما تظاهربه چیزی می کنید که نیستید. روی صحنه و در آثارتان چیزی می گویید که به آن معتقد نیستید. پس همین می شود عدم صداقت.
• آیا بنظر شما می شود گفت که موسیقی ایرانی در اصل یک موسیقی مردانه بوده که اجرای آن توسط زنان خواننده از حدود 110 سال پیش به این طرف درواقع به صورت بخشی از جنبش های آزادیخواهانه زنان ایران آغاز شده که امروزبه شکل های تازه ای هنوز هم ادامه دارد؟ ازجمله همین امتناع شما از اجرای کنسرت های موسیقی ویژه بانوان. آیا این عمل هم به صورتی ادامه کارهنرمندانی چون قمرالملوک وزیری و یا معدود خوانندگان زن پیش از او بشمار می رود؟
– همه این ها بستگی به طرز فکر هنرمند دارد. اولا این مسئله که موسیقی سنتی همیشه مردانه بوده و زنانه نبوده معلوم نیست. چون ما تاریخ درستی در این زمینه نداریم. این برداشت بنظرمن برداشت آدم هاست. حتی همین مرزبندی بین زن و مرد هم باز برداشت آدم هاست. یعنی خدایی که من به آن معتقدم در سطحی خیلی بالاتر از این حرفهاست. اگر در هر زمانی برحسب طرز تفکرآن جامعه یک شریعتی آمده، درحقیقت آن جوامع بوده اند که هنوز نمی توانسته اند آن چیزهای متعالی را بپذیرند. اما بنظر من دربطن تعالیم خدا همیشه آن سطوح خیلی پیشرفته وجود دارد. منتهی یک عده ای فقط با ظاهرقضایا سروکار دارند و یک عده ای هم می روند در بطن این آیات  تحقیق می کنند و می بینند که ظاهر و باطن قضیه بکلی متفاوت است. بنابراین از دید من که با عرفان ایرانی آشنا شده ام، موسیقی، زن و مرد و جنسیت ندارد. آیا زن ها نمی توانند طوری بخوانند که مردم را یاد خدا بیاندازند؟ من روی تجربه خودم می گویم و شنیده ام که خیلی از کسانی که ادعا می کنند صدای زن را نباید شنید با موسیقی من تمرکز پیدا می کنند و توجه پیدا می کنند. اما شرایط زمان طوری است که ناچارا تظاهر به این می کنند که زن نباید بخواند. بنابراین اینکه چه یا چطوربخواند مطرح است. کیفیت موسیقی مطرح است نه جنسیتش. من فکر می کنم هیچ عقل سلیمی نتواند این مسئله را رد کند.
• با وجود پیشروی هایی که موسیقی سنتی ایران درچهاردهه گذشته به عنوان تنها نوع موسیقی مورد قبول در حکومت فعلی داشته، آیا بنظرشما این امیتازات برای یک علاقمند به این موسیقی در داخل مملکت کافی بوده؟ و آیا توانسته باعث رشد و پیشرفت موسیقی سنتی در ایران بشود؟ آیا این چهاردهه گذشته توانسته موسیقی دان های ارزشمندی از یک نسل تازه را به هنرموسیقی سنتی اضافه کند؟
– جامعه به هرشکلی ازنظراجتماعی، اقتصادی، یا سیاسی، روی هنرمند تاثیر می گذارد. در این 40 سال اخیر، ظاهرا به دلیل ممنوع شدن موسیقی های دیگر، بنظرمی رسد که فقط موسیقی سنتی مطرح بوده است. ولی آن چیزی که من به عنوان موسیقی سنتی می شناسم این نیست که شما فقط سه تار بزنید، سنتوربزنید، کمانچه بزنید، تار بزنیدکه یعنی موسیقی سنتی اجرا می کنید. فرم ظاهری و بیرونی، موسیقی واقعی ما نیست. آن طرز فکر است که اهمیت دارد. این که شما به چه قصد و نیتی دارید این موسیقی را اجرا می کنید و می خواهید چه تاثیری برروی جامعه بگذارید. بنابراین اگر یک جامعه ای همه حواسش به مادیات، به شهرت و به پول درآوردن معطوف بشود و شما موسیقی سنتی اجرا کنید و قصد و نیت شما هم این باشد که خوب پول بسازید و خوب مشتری ها را راضی نگهدارید، سبک تان را مطابق میل مردم تغییربدهید، یا محل کنسرت، تغییر، تحول، نوگرایی، همه این ها بنظرمن با هدف اصلی موسیقی سنتی ما متفاوت است. موسیقی سنتی ما اگرواقعا روی آن تحقیق بشود می شود دید که موسیقی است که با روح و روان آدم ها سروکار دارد. هدفش تاثیرگذاری روی روح و روان شنونده است و ایجاد تغییرمثبت و آرامش.

1653-8

1653-9

1653-10

• آیا موسیقی سنتی ایجاد شادی و طرب هم می کند؟
– موسیقی هردوکار را می تواند بکند. مگر ما در دستگاه چهارگاه “مبارک باد” را نداریم؟ یعنی شما توی عروسی ها اگرمبارک باد را نزنید اصلا یک چیزی کم است. ما بابا کرم را هم داریم و زیباترین رنگ ها را هم داریم که همه برای رقص و شادی است. چه کسی گفته که این موسیقی فقط برای غم است؟ نه. اینطور نیست. موسیقی سنتی ایران یک وسیله و یا ابزاری است که موسیقی دان باید از آن درست استفاده کند. این اوست که تصمیم می گیرد با این ابزارچکارکند وچه چیزی بسازد. آیا می خواهد بسازد و فقط خودش را مطرح کند و یا پول بسازد یا اینکه دردرونش اتفاقاتی می افتد که از این ابزار برای حرفی که می خواهد بزند و یا پیامی که برای جامعه دارد استفاده کند. بنظرمن در این زمینه ما خیلی پیشرفت نکرده ایم. موسیقی دان به آن معنی… خوب البته همه بلدند، همه دستگاه و ردیف بلدند، موسیقی بلدند ولی… آن پیام اصلی گم است و آن را باید همچنان حفظ کرد و رشد داد که متاسفانه در این زمینه نه سازمانی وجود دارد نه موسساتی نه وزارتخانه ای به آن معنی مثل مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که قبل از سال 57 بود و بهترین هنرمندان ما درواقع تربیت شده آن دوران هستند. این دوران البته تعدادشان خیلی زیاد است اما ما با کمیت کاری نداریم. کیفیت مطرح است.
• آیا بنظر شما درشرایط امروز موسیقی سنتی ایران هنوزآن رابطه شاگرد و استادی که درگذشته برای تربیت هنرمندان نسل بعد وجود داشت وجود دارد؟
– رابطه شاگرد و استادی یک رابطه خیلی مهمی است. اماشاگرد قصد و نیتش چیست؟ استاد قصد ونیتش چیست؟ فضای حاکم طوری است که آدم ها عجله دارند که خیلی زود استفاده کنند. استفاده مادی. زود بیایند مشهور بشوند و پولدار بشوند و به این صورت بعد از دوره کوتاهی که این موسیقی را یاد می گیرند، معلم را ترک می کنند. چون قصد و نیت، دیگر آن تعالی را ندارد. آن رابطه شاگرد و معلمی هم خیلی ضعیف شده و متاسفانه تا یک حدی می آیند ولی بیشتر ازآن دیگرصبرو حوصله ندارند که بمانند تا آن نتیجه واقعی را از استادشان بگیرند.

1653-11

• شما بارها گفته اید که “موسیقی سنتی ایرانی  ریشه درفرهنگ عرفانی مملکت ما دارد و بخاطر همین هم این موسیقی خارج از کشور نیست” امروز که برای مدت کوتاهی که در این دیار اقامت دارید، این موسیقی را برای شاگردان غیرایرانی درمدرسه موسیقی هرب آلپرت دانشگاه لس آنجلس تدریس می کنید چه احساسی دارید؟ آیا توانسته اید معنویت این موسیقی را به شاگردان غیرایرانی تان هم منتقل کنید؟
– درواقع امکاناتی که اینجا درخارج از کشورفراهم می شود موقعیتی است برای من که در داخل نمی توانم فعالیت خیلی زیادی داشته باشم. این ها را قبول می کنم به این دلیل که به هرحال موثر است و این رشته ای که در آن موسیقی ایرانی  جزو واحد های درسی تدریس می شود بنظرمن خیلی ارزشمند است. من این دعوت به تدریس را در اینجا به این دلیل قبول کردم که درواقع پایه ای باشد برای آینده که اگر درسطح جهانی هم کسانی علاقمند باشند که این موسیقی را بشنوند و بشناسند این امکان را داشته باشند. این خودش می تواند یک خدمتی محسوب بشود.
• عکس العمل شاگردان به یادگیری دراین رشته بخصوص چه بوده است؟
از شروع این کورس فقط چهار هفته گذشته و هنوز خیلی تازه است. اما جالب است که 13 یا 14 شاگرد غیرایرانی با ملودی های ساده این موسیقی شروع می کنند و آوازمی خوانند.  اما حالا چند نفرعلاقمند بین آن ها پیدا خواهد شد که به آن معنا مستعد باشند و بخواهند این رشته را ادامه بدهند را فقط زمان برای ما معلوم می کند.   
• در رابطه با کنسرت هایی که شما درخارج از کشور اجرا می کنید، پیامی که می کوشید ازطریق هنرتان و شعر و موسیقی ایران به شنونده و مخاطب بدهید چیست؟
– موسیقی ما همانطور که گفتید درواقع با شعرعجین است. موسیقی قدیم مجموعه ای از ساز و آواز است و آواز هم مستقیم با شعرارتباط دارد. شعرهای کلاسیک ما هم که اکثرا ریشه عرفانی و معنوی دارند.  پیامی که دراین اشعار هست درواقع پیامی جهان شمول است و بدرد همه انسان ها در هرجای عالم می خورد. این اشعار با روح انسان ها سروکاردارند. هرچند زبانشان فارسی است اما پیامشان بین المللی است و بنظرمن  می شود این پیام را به همه عالم صادرکرد. خود من از این اشعار استفاده عملی می کنم. یعنی شعری را صرفا بخاطر زیبایی انتخاب نمی کنم. انتخاب اشعار من همیشه آگاهانه است و دنبال یک پیامی هست. این پیام هم چیزی است که اولا برای خود من جالب و معنا دار است و خودم را به حرکت و هیجان درمی آورد و طبیعتا وقتی خودم را متأثر می کند، هنگام اجرای موسیقی هم این تاثیر گذاشته می شود. به دلیل اینکه همانطورکه گفتم صداقت هنرمند خیلی مهم است. مهم است که به حرفی که می زند و به شعری که می خواند معتقد باشد. من همیشه به شاگردانم هم می گویم که  شعری که به آن معتقد نیستید را انتخاب نکنید. شعری را انتخاب کنید که می خواهید تجربه اش کنید، آن را خوب بفهمید و خوب بیان کنید تا بتوانید منتقل اش کنید. این اشعاری که من می خوانم پیام هایش برای خود من معلوم است وبا تمام وجودم من را متأثر می کند و وقتی اجرا می کنم می بینم که خیلی خوب منتقل می شود. تاثیری که در شنونده هایم می بینم به من پیام می دهد که درست انتخاب کرده ام و نمره صداقتم را از مردم می گیرم.

1653-12

• درباره اجرای کنسرت در رویس هال بگویید و احساسی که خود شما نسبت به “نوروز ایرانی” دارید.
نوروز ما خیلی پرمعنا است. به این دلیل که اول بهار است و پیام زندگی دوباره دارد. یعنی درواقع مرگی اتفاق افتاده در طبیعت، درپائیز و زمستان ظاهرا به نظرمی رسد که همه چیز مرده ولی دوباره زنده می شود. برای من نوروزپیام دوباره زندگی کردن و دوباره کسب تجربه کردن و آموختن دارد. نوروز بنظر من خیلی جالب و زیباست. اول بهار، اول زندگی نوروز است و همه چیز نو می شود، جدید می شود. برای من نوروز سنت مهمی است که ایرانیان، دستشان دردنکند، هرجای دنیا که هستند چقدرزیبا این را حفظ می کنند و اشاعه اش می دهند و فوق العاده است.
• چه نوع کارهایی را برای اجرای کنسرت نوروزایرانیان در رویس هال دانشگاه لس آنجلس انتخاب کرده اید؟
– برای این برنامه نوروزی، اشعاری برای آواز می خوانم و ضربی های قدیمی راهم انتخاب کرده ام و به شعرهایشان دقت کرده ام که آن پیامی را که می خواهم داشته باشد. قطعه ای  که در بیات اصفهان اجرا می کنیم را هم تفأل زدم و از حافظ کمک گرفتم که تو بگو که ما چه بگوئیم، به ما گفت:
 “یوسف گمگشته بازآید زکنعان غم مخور”

***

برای اطلاعات بیشتر درباره جشن نوروز بنیاد فرهنگ به Farhang.org/NowruzLA مراجعه کنید و برای تهیه بلیت های کنسرت بانو پریسا به TicketMaster.com یا به گیشه مرکزی رویس هال در دانشگاه لس آنجلس مراجعه کنید.

1653-13

1653-14