1734-2

1734-3

1734-4

عکسها از هلن

«دلارام» را طرفدارانش از سالهای دور، با آلبوم ها و آهنگهای محبوبی چون: «عزیزراه دور» و آلبوم های مستقل و مشترک چون «بی نظیر»، همسفرعشق، غریبه، ارمغان، مرد شرقی و تنها تو بخاطر می آورند.
می پرسیم ازآخرین آلبومی که آن سالها ارائه داده ای و سالهایی که در سکوت گذشت، براستی چه می کردی و بر تو چه گذشت و اینروزها چه می کنی و چه شد که دوباره به فعالیت روی آوردی؟
می گوید: آخرین آلبوم آنروزها «یک قطره عشق» از شرکت ترانه بود، بعد بدلایل مختلف، ازجمله دلسردی از فضای هنری، مشغله کاری خودم در زمینه تخصصی ام درحسابداری و تماشای فضای موزیک از دور، از فعالیت دست کشیدم آنروزها همه آهنگها نیاز به موزیک ویدیو داشت، آنهم از نوع گران و پرهزینه اش که من سرمایه آنچنانی نداشتم و پشتیبانی هم در کنارم نبود، از سویی هجوم آهنگهای درون ایران به لس آنجلس و تسخیررادیو تلویزیون ها و بجز معدودی بقیه بی مایه، بمن می فهماند که جای من در این فضا نیست.
درکارنامه من، در آلبوم ها و آهنگها و ترانه هایم، نام های صاحب اعتباری بود نام هایی چون: هما میرافشار، زویا زاکاریان، لیلا کسری، مینا جلالی، محمد حیدری. احمد پژمان، جهانبخش پازوکی، منوچهر چشم آذر، بیژن سمندر،آندرانیک، حسن شماعی زاده، مسعود فردمنش ، فرید زلاند، صادق نوجوکی، بیژن قادری، فرهاد بشارتی، کاظم عالمی، مهرداد آسمانی، کاوه حقیقی، سیروس علی آبادی، ایرج رزمجو، سام ابراهیمی ، رضا بهزادی، محمد مقدم.
و دوره جدید: امیرشیرازی، حسین تیموری، سیروس علی آبادی، حمید رضازاده
مسلما فعالیت دوباره من، باید با احتیاط ، دقت و مطالعه بود، چرا که حفظ این کارنامه آسان نبود من از بچگی درکار موزیک بودم، از همان نوجوانی سازهای اکوردئون، کیبورد و پیانو می نواختم، با موزیک کاملا آشنا بودم و در همه روح و جسم من جاری بود و نمی توانستم ازموزیک دورباشم.

1734-5

1734-6

از دو سال پیش که از این محیط دور شده بودم، دلم گرفته بود، خواندن همیشه به من انرژی می داد، دنیا را از زاویه روشن تری می دیدم، در جمع هنرمندان دوستان خوب زیاد داشتم، خوشبختانه امکان پس اندازی نه چندان زیاد در این دوره سکوت پیش آمد و از دوسال پیش با یک سری سینگل شروع کردم.
آثاری ازهنرمندان خوب داخل ایران را برگزیدم، سینگل هایی چون امشب کنارتو، عیدی، ستاره، تلفنی با اثری درخشان از دو استاد احمد پژمان ، زویا زاکاریان بنام «هراس عشق».
همزمان دو سه کار خوب از گذشته داشتم، که درحال تنظیم آنها و بازخوانی شان هستم، که همه این آثار با روحیه من هماهنگی دارد و جبران این 10 سال را می کند.
البته من دراین مدت ازکارهای مختلف همکاران خودم در امریکا و هنرمندان داخل غافل نبودم، خیلی کارهای خوب ازآنها شنیدم. ولی وقتی از دور و حاشیه به جامعه هنری نگاه می کردم، می دیدم که بکلی هیچ همبستگی و هدفی وجود ندارد هیچکس به فردا، به دوران بازنشستگی و ازکارافتادگی نمی اندیشد، یکی دو بار هم تلاش هایی برای انجمن و کانون هنرمندان بعمل آمد ولی بخاطر همان عدم همبستگی، عدم حمایت و یاری همدیگر و فرار از تیم و گروه شدن نیمه کاره رها شد درحالیکه همه می دانیم در این سرزمین اگر قدمی جمعی و صنفی برداشته شود، دولت هم کنار آنها می ایستد.
من بعنوان یک خواننده، جامعه موزیک امریکایی را زیرنظر داشتم، می بینم چگونه با برگزاری جشنواره ها و اهدای جوایز و شناسایی برخی هنرمندان جوان و قدرشناسی از هنرمندان قدیمی و پیش کسوت، به آنها انرژی می بخشند. ما در تمام این 40 سال چنین تلاش هایی نکردیم جامعه ثروتمند ایرانی درامریکا هم قدمی برای هنرمندان برنداشتند و اینروزها کمپانی های تولید موسیقی دست ازکار کشیده اند، آهنگسازان و ترانه سرایان امکان ارائه آثارشان را ندارند آخرین نفس های جامعه هنری را فاجعه ای چون کرونا و بمرور می گیرد، زمان یک اقدام ازسوی سرمایه داران ایرانی است تا این جامعه هنری، این هنرمندان با ارزش را سرپا نگه دارند.
متاسفانه خیلی ازهنرمندان مثل خودم، منبع درآمدی ندارند که زندگی خود را بگذرانند و من براستی درحیرتم که چگونه با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند.
دلارام در پایان می گوید: من هیچگاه محبت پیش کسوتان را در اهدای آثار زیبایشان فراموش نمی کنم، هیچگاه حمایت شرکت ترانه را در طی سالها از یاد نمی برم و حتی جهانگیرطبریایی در آخرین روزهای زندگی اش مرا کمک کرد تا آلبوم «میخوامت» با گزیده ای از آثار قدیمی ام ارائه بدهم و فرصتی است تا از مجله جوانان که همیشه از 35 سال پیش تا امروز جایگاه هنرمندان بوده و پشت مان ایستاده سپاسگزاری کنم.

1734-7