به مناسبت شب “عُروس” که به شب عروسی مولانا معروف شده تصویری از مولانا توسط “سعید وکیلی” تهیه شده که برای نخستین بار دست های مولانا از آستین بیرون آمده و سنگی را به دست گرفته که بر اساس تخمین های سازمان فضایی ناسا و زمین شناسان می تواند یک قدمت سی هزار ساله داشته باشد.
سعید وکیلی این سنگ را در رودخانه ای دردامنه قله دماوند یافته که در اثر گذر قرن ها رنگ و رویی گرفته که بیشتر شبیه نقشه جهان است و به این پیشبینی دانشمندان قرون گذشته و حال که می گویند جهان را سرانجام آب فرا خواهد گرفت قوت می بخشد. سعید وکیلی نامی آشناست که با چهره های سیاسی جهان عکس دارد و در میان بسیاری از خارجی ها و ایرانیان بخاطر پیشگویی هایش که به واقعیت پیوسته شهرت دارد. پیشگویی هایی مانند سرنوشت قذافی و صدام حسین که دقیقاً به همان شکل که گفته بود اتفاق افتاد و خبرش در مجله جوانان و سایر جراید آمریکایی چاپ شد.
به طور کلی پیشگویی کردن شهامت می خواهد و شنیدنش نیز نیاز به شهامت دارد. زیرا بیان مطلبی بدون سند و مدرک نمی تواند قابل قبول باشد اما با این وجود نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد از گذشته های دور اتفاقاتی در گوشه و کنار جهان روی داده که پذیرفتنش برای عوام و خواص توأم با حیرت و ناباوری بوده است. برای نمونه باستان شناسان نوعی باطری های الکتریکی کشف کرده اند که هزاران سال قدمت دارند. موجوداتی با لباس فضانوردی مربوط به هزاران سال پیش کشف شده که باور کردنی نیست. از این گذشته می توان به پیشگویی های “ژول ورن” اشاره کرد که آنچه گفته بود و نوشته بود امروز در پناه تکنولوژی و فنون به واقعیت پیوسته و این در حالی بود که در آن زمان ایده ها و پیشگویی های ژول ورن به مسخره گرفته می شد و کسی نمی توانست آنها را باور کند.

فرزندان پدر و مادری در لوس آنجلس هستند که زمانی مادر بیمار بود و از درد سرطان می نالید . سعید وکیلی به بالین او می رود و به فرزندانش می گوید مادر شما سرطان ندارد و این پدر شماست که دچار سرطان شده است . و یک هفته بعد با کمال تعجب فرزندان گزارشی را از پزشک معالج مادر دریافت می کنند که در آزمایشگاه اشتباهی رخ داده و مادر شما سرطان ندارد. و هفته بعد پدر با لثه های ورم کرده به دکتر مراجعه می کند و دکتر می گوید دچار سرطان شده است و باید معالجه شود. این پیش بینی که ابتدا سبب تعجب فرزندان شده بود بعدا تبدیل به دوستی عمیقی می شود که همچنان بین سعید وکیلی و آن خانواده ادامه دارد. سعید وکیلی خودش می گوید با همه کس نمی توان در این باره سخت گفت و به همین دلیل سکوت را به بیان آنچه که حس می کنم و در درونم موج می زند ترجیح می دهم.
و اما برگردیم به شب عروسی مولانا که ابتدا باید به کلمه “عروس” اشاره کرد و ریشه آنرا بررسی نمود.
عروس یا اروس ریشه عربی ندارد و در زبان فارسی به زن تازه شوهر کرده می گویند اما این واژه به عربی راه یافته و به داماد گفته می شود و به زن تازه ازدواج کرده عریسه می گویند. همچنین در هند و ترکیه به سالگرد وفات عارفان و صوفی ها عروس می گویند که در اصل تحریف شده و تلفظ غلط عروج است.اما شب عروس یا عرس تحریف شده عروج است یعنی روح عارف که از بدن جدا می شود و در آسمان به پرواز درآید می گویند عروج کرد. در هندی یا ترکی به غلط عروس و عوروس تلفظ شده است که هیچ پیوندی با واژه عروس در زبان فارسی ندارد.
به همین دلیل «شب عروسی مولانا» در فرهنگ مردم آناتولی كه از بیش از هفت قرن قبل پذیرای این عارف مهاجر شده اند، به شب رجعت او به سوی معبود و معشوقش اطلاق می شود و با آیین هایی كه از هفت قرن پیش همه ساله به طور مداوم در كنار تربت او برگزار می شود، همراه است. همچنین طبق باورهای عمومی مردم تركیه كه به شدت به سفر حج عشق می ورزند، اگر عدم تمكن مالی، امكان حضور در بیت خدا را برایشان میسر نسازد، هفت بار زیارت تربت مولانا را معادل سفر حج می دانند و بدین طریق به عنوان حاجی، رعایت خصلتها و اعمال لازم برای یك حاجی را بر خود واجب می دانند. شب عرس در اصل در هند به مراسمی اطلاق می شد كه برای تجلیل عارفان و حكیمان بزرگ برپا می كنند. در این مراسم كه معمولاً سه تا پنج روز طول می كشد چند نفر درباره مقام شامخ و شخصیت بزرگ كسی كه به یاد اوجشن می گیرند سخنرانی می كنند وسپس گروه نوازندگان و قوالآن به نوازندگی می پردازند و آواها و نواهای مذهبی اجرا می كنند. شاید بدین سبب باشد كه در مراسم «شب عرس» كه در آیینهای سالمرگ مولانا در كنار مقبره مولانا در قونیه برگزار می شود مراسمی در قالب عزا و نوحه و ماتم دیده نمی شود بلكه آنها شب عرس را درواقع همان شب عروسی می پندارند و بر این باورند كه عارف در چنین شبی به وصال خود می رسد.

شبی که سعید وکیلی نیز به مانند هزاران عاشق دیگر در آن غرق می شود و به همین خاطر نیز جایگاه مخصوصی نزد خانم چلبی دارد که از نوادگان مولاناست و همچنین تولیت محل دفن مولانا را در قونیه عهده دار است.
مراسم «شب عروسی» مولوی هر سال از هفدهم تا بیست و هفتم آذرماه (یعنی هفتم تا هفدهم دسامبر) در شهر قونیه ترکیه برگزار می‌شود. اگرچه در واقع مراسم برای سالگرد درگذشت مولانا است، اما از آنجا که مولانا در این شب به معشوق خود، یعنی خداوند پیوسته، این تاریخ را شب عروسی و وصلت او می‌دانند.
در باره انجام این مراسم باید گفت که ظهر روز هفدهم آذر (هفتم دسامبر) در نزدیکی تپه کی‌قباد در مرکز شهر قونیه، جایی که می‌گویند مولانا و شمس تبریزی نخستین دیدارشان در آنجا بوده، چراغ پی‌سوزی را روشن می‌کنند و سپس جوانانی که لباس لشکریان عثمانی و «ینی‌چری» (گروهی از سربازان عثمانی که عموما ریشه اروپایی دارند و در کودکی به اسارت لشکریان عثمانی در می‌آمدند و به گونه‌ای تربیت می‌شدند که خود در آینده، بخش مهمی از لشکر عثمانی شوند) به تن دارند، همراه با ساز و دهل‌هایی که بیشتر شبیه مارش نظامی نواخته می شود، به طرف آرامگاه مولانا که تقریبا در فاصله یک کیلومتری تپه کی‌قباد قرار دارد، در صفوفی منظم به پیش می‌روند. مردم قونیه و مسافرانی که از دیگر شهرهای ترکیه و کشورهای دیگر آمده‌اند نیز پشت سر این سربازان به راه افتاده و یا در دو سوی خیابان، آنها را تماشا می‌کنند.
محمد سعید حبشی