کتاب «نا انسانیت» تالیف محققانه ی دکتر اردشیر بابک نیا ضمن بررسی و نقد و ریشه یابی دلایل و عواملی که منجر به کشتار فجیع، سهمگین و سازمان یافته ی شش میلیون یهودی و وقوع جنگ دوم جهانی و باز هم دهها میلیون قربانی شد و در نتیجه مروری در تاریخ، کتابی آموزنده هم هست وهشدار سرنوشت سازی ست به ملت ها که وقتی دیده ایم چه دلایلی منجربه وقوع این حوادث خونبار حیرت انگیز شد نگذاریم دیگر این حوادث تکرار شود چون در این کتاب ما به این واقعیت وقوف می یابیم که: «نازی ها از راه قانونی در آلمان به قدرت رسیدند آن ها با برنده شدن در انتخابات، به مجلس «رایشتاگ» راه یافتند و آدولف هیتلر در سال 1933 در مقام ریاست یک دولت ائتلافی به قدرت رسید و مخالفانش به این خیال بودند که وقتی او به قدرت رسید می شود مجبورش کرد که میانه رو شود و جنبه های یهود ستیزی و نژادپرستی و دیکتاتورمآبانه را در خط مشی حزب خود تعدیل یا رفع کنند» اما دیدیم که: «قانون نورمبرگ که در سال 1935 وضع شد یهودی بودن را در قوانین آلمان تعریف کرد و یهودیان را با دینی که به آن اظهار می کردند با اعتقاداتی که به آن عمل می کردند و یا هویتی که به آن اقرار می کردند نمی شناختند بلکه طریقه ی شناسایی آنان «بیولوژیک» بود همه ی یهودیان دشمن بودند [و امروز بعد از هفتاد، هشتاد سال مسلمان ها، مکزیکی ها و ملل ونحل دیگر دشمن اند] بنابراین یهودیان چه مومن بودند و چه سکولار، خواه یهودی دو آتشه بودند و خواه طرفدار آمیختن با غیر یهودیان چه صیهونیست بودند و چه میهن پرست آلمانی از آنجا که هدف خون یهودی بود حتی آنان که به کیش مسیحیان گرویده بودند حتی آنها که والدین شان تغییر مذهب داده بودند از جمله راهبه ها و کشیش ها و سایر سطوح روحانیان مسیحی که اجدادشان یهودی بود همه و همه یهودی به شمار می آمدند.»
و «الی ویزل» پژوهشگر که از کودکان قتل عام شده یاد می کند چون او نمی تواند بفهمد که کودکان را چرا می سوزانند آن هم یک میلیون نفر را و می نویسد: من «اگر می نویسم برای این است که به خواننده هشدار دهم که او هم نخواهد فهمید شما هم نخواهید فهمید هرگز نخواهید فهمید شما که هیچوقت زیر آسمان خون زندگی نکرده اید هرگز نخواهید دانست که چگونه بود حتی اگر همه ی کتاب هایی را که در این باره نوشته اند بخوانید، حتی اگر به تمام گواهی هایی که داده اند گوش کنید باز نخواهید فهمید یک میلیون کودک قتل عام شدند هیچوقیت این را نمی فهمم. کودکان یهودی قلب مرا تسخیر کرده اند بارها و بارها در نظرم مجسم می شود، همیشه پیش چشمم خواهند بود تشنه اند این کودکان و کسی نیست تا به آنها آب بدهد گرسنه اند این کودکان ولی کسی نیست که به آنها غذا بدهد همچون خانه به دوشان میان خیابان ها راه می روند و نمی دانند که به سوی ایستگاه مرگ می روند و هرگز باز نخواهند گشت در واگن های مهر و موم شده بی هوا، بی غذا راهی دنیای دیگری هستند به صدای باد گوش سپرده اند که ندای مرگ است در دوردست ها ولی آن ها، آنها فرزندان که هستند؟»
عزیزان من! نگذاریم دست کم در امریکا این حوادث تکرار شود.

1516-50

1516-52