گفتگوي اختصاصي با مامك خادم
خواننده نوگرا از پيشگامان موسيقي تلفيقي كه 14 ماه مي 2011
در ويلشير ايبل تياتر لوس آنجلس ميخواند
فريدون فرح اندوز، شاهرخ مشكين قلم و فاروق تك تيلك به من افتخار دادند و در شب ويلشرايبل تياتر روي صحنه ميآيند
دوستداران موسيقي متفاوت، سنت شكن و هماهنگ با سليقه هاي روز، اينروزها در انتظار كنسرت بزرگ مامك خادم و يارانش شاهرخ مشكين قلم، فريدون فرح اندوز و فاروق تك تيلك در 14 ميدر ويلشر ايبل تياتر لوس آنجلس هستند،كنسرتي كه ميتواند سليقه ها و سنين مختلف را به شور آورد و راضي از سالن بيرون بفرستد.
>مامك خادم< اينروزها در جامعه امريكايي نيز نام پرآوازه اي دارد، بسياري او را به عنوان خواننده و پايه گذار گروه Axiom of Choice يك گروه موسيقي پيشتاز و موفق در جامعه امريكايي است، و خيلي ها او را به عنوان يك معلم و استاد جوان رياضيات و بعدا به عنوان استاد موسيقي و آواز ميشناسند. مامك با اجراي كنسرت هاي بزرگ در آمريكا و اروپا و همچنين همكاري با بزرگان سينما در موزيك و آواز متن فيلم ها وسريال هاي بزرگ چون Peace Maker با هانس زيمر وسريال هاي Buffalo Soldier و Dark Angels با جويل مك نيلي2000 Dracula با ماركو بل ترامي و سريال Buffy و …جايگاه ويژه اي در نزد علاقمندان موسيقي نو شرقي به دست آورده است. همكاري او با بهرام بيضايي و محمدرضا درويش در >مجلس شبيه خواني< و حضورش در فستيوال هاي جهاني، همه وهمه خبر از ساختار استوار و ريشه دار اين هنرمند هنوز بسيار جوان ميدهد.
اجراي كنسرت بزرگ 14 ميدر ويلشر ايبل تياتر، بهانه گفتگويي است با اين هنرمند راستين، آگاه و تحصيلكرده كه بجرات براي نسل جوان ايراني چه در داخل كشور و چه در جامعه بزرگ امريكايي، دروازه هايي راگشوده است.
ميپرسيم دركنسرت بزرگ تان در ويلشر ايبل تياتر،چه آثاري را از چه هنرمنداني وبراي چه سليقه هايي اجرا ميكنيد؟ چه شد با شاهرخ مشكين قلم و فريدون فرح اندوز دست همكاري داديد؟
مامك ميگويد: قطعاتي از آلبوم جديدم >روزنه اي به رنگ<را با اشعاري از سهراب سپهري براي اولين بار روي صحنه ميآوريم. همچنين قطعاتي با اشعار مولانا، فريدون مشيري، باباطاهر، خيام و شعراي جوان داخل ايران، يك قطعه كردي و يك اثر قديمي كه سالها پيش بانو دلكش اجرا كرده بودند را اجرا خواهيم كرد. معمولاً در برنامههاي من، شنوندگان با سليقههاي متفاوت حضور دارند، همه هدف من ارتباط با آنها و لمس خواستهها وايده ال هايشان است و دوست دارم مجموعه اي اجرا شود كه با هر شنوندهاي از هر سن و سالي ارتباط برقرار كند.
از مدتها قبل براي همكاري با هنرمندان خوبي چون شاهرخ مشكين قلم و فريدون فرح اندوز، كه هر كدام در كار خود سرآمد هستند، تدارك ديده بوديم .من و شاهرخ دو سال پيش به ديدن برنامه >فاروق< كه بزرگترين موسيقيدان معاصر كشور تركيه ميباشد رفتيم، شاهرخ شيوه كار او را بدليل ارتباط با موسيقي صوفي دوست داشت و براي آنها رقصيده بود، از سويي صداي زيبا و جادويي فريدون فرح اندوز در آلبوم من نقش مهمي دارد، من فكر ميكنم در ضمير ناخودآگاه خود، برنامه اين همكاري را چيده بودم، تا سرانجام اين موقعيت پيش آمد و اينك اين همكاري جانانه و دلپذير، در طول برنامه، دربخشهاي مختلف ديده خواهد شد.
ديده ايم كه نسل جوان نيز به موسيقي شما توجه خاص نشان داده است؟
— من هميشه كوشيدهام موسيقي اصيل را با بينشي نو اجرا كنم ودرهمين مسير، نسل جوانتر را كه درخارج بدنيا آمده، با موسيقي محلي آشنا كنم، براي نسلي كه گاه زبان فارسي را نميفهمد و ديدم كه در طي سالها از همان زمان كه من همكاري با گروه Axiom of Choice را شروع كردم، اين ارتباط برقرار شد، ما خوشبختانه نوعي موسيقي تلفيقي را به گوش سليقههاي تازه رسانديم.
من قبل از انقلاب به امريكا آمدم، فوق ليسانس رياضيات بودم، تدريس ميكردم، ولي درعين حال، از عشقم به موسيقي كم نشد، من عاشق ادبيات سرزمين خودبودم، همين عشق مرا بطور جدي به سوي موسيقي كشاند، ديدم كه راه جذب نسل جوان وعلاقمندان غير ايراني، موسيقي تلفيقي است، چون معمولا سالها در خارج از ايران موسيقي ما يا 100درصد اصيل بود ويا موسيقي پاپ كه بعنوان موسيقي تفريحي عنوان ميشد. گروه ما نوعي موسيقي ميان اين دو ارائه داد، كه بخشهاي مختلف موسيقي را شامل ميشد و شانس انتخاب براي شنونده وجود داشت و جوان ترها، بدنبال آن بودند.
شما بعنوان خوانندهاي آگاه و تحصيلكرده و نوگرا، كه با دست اندركاران موسيقي بين المللي درطي سالهاي اخير همكاري داشتيد فكر ميكنيد اينروزها درچه مرحله اي از خوانندگي خود ايستادهايد وبراستي به ايدهآلهاي خود رسيدهايد؟
—من بدليل اينكه سه دهه است در خارج زندگي ميكنم، اصولا ابتدا مخاطبم ايرانيان نبودند. خصوصا كه در كالج و دانشگاهها تدريس ميكردم و با نسل جوان در گفتگو بودم، در ضمن ميديدم در محافل دانشگاهي، گروههاي لاتين تبارو خاوردوري ها، برنامه اجرا ميكنند و در فستيوالها مورد توجه واقع ميشوند. دريافتم كه موسيقي نياز به زبان خاص ندارد، ارتباط شنونده و بيننده با زبان موسيقي است، باخودگفتم موسيقي ايراني و شعر فارسي هم با ريشههاي غني كه دارد ميتواند بمرور اين ارتباط را با غير ايرانيان داشته باشد. كه خوشبختانه اين سبك مورد توجه جامعه ايراني نيز واقع شد.
شايد خيليها ميخواستند من به زبان انگليسي بخوانم، ولي من تصميم گرفتم با زبان ملودي ها، حس شعر را هم به آنها كه فارسي نميدانستند انتقال بدهم كه در اين زمينه خوشبختانه به نتايج خوبي رسيدم، حتي در كلاسهاي موسيقي وآوازم دركالجها و دانشگاه ها، شاگردان امريكايي وايراني دارم كه بمرور با فرهنگ وهنر، شعر وادبيات ايراني َآشنا ميشوند.