طي 30 سال هزاران كودك، نوجوان و جوان در مكتب
فريبرز اژخ
ادب، مقاومت و استواري آموختند
مريم گراميان
“رزم آور نور با يارانش از فتوحات گفته و به بيگانگاني كه به گروه ميپيوندند خوشامد ميگويد، زيرا همه به زندگي خويش و به نبرد نيك خود ميبالند. رزم آور با شور براي هماوردانش از راه ميگويد و باز ميگويد كه چگونه تاب آورده و در لحظههاي دشوار چه راه حلي يافته است.او هنگام گفتن واژه هايش را با شور و عشق ميآميزد…او هم زمان به جنگ و صلح ميانديشد و ميتواند سازگار با شرايط عمل كند.”
راهنماي رزم آور نور نوشتهي پائولو كوئيلو
هنوز چند دقيقه اي تا ساعت نه صبح روزشنبه هفتم ژانويه 2012 باقي بود، ولي جايي براي پارك ماشين در نزديكي ورودي اصلي مركز”تي كي سي” نبود، چرا كه تعداد زيادي ماشين با برچسبهاي اين مركز از صبح زود حتي خيابان را هم پر كرده بودند. به محض ورود به استاديو، توجه افراد به عكسي از استاد فريبرز اژخ؛ مؤسس ” تيم كاراته سنتر” و تنها ايراني اي كه موفق به دريافت درجه هفتم در سبك هاپكيدو كاراته در ورزشهاي رزميشده است، دركنار همسرش نينا با پيام خوشامدگويي به مهمانان جلب ميشد. به رسم هميشگي تي كي سي، شخصي در ورودي را با احترام براي مهمانان باز ميكرد و با لبخند به آنها خوشامد ميگفت. سالنهاي بزرگ اين مركز، پر از مهماناني بود كه براي جشن سي امين سال تأسيس اين مركز و پنجاهمين سال تولد فريبرز اژخ دور هم جمع شده بودند. سالنها به نحو با معنايي با گل و پيامهاي پرمحتوا آراسته شده و ميزهاي سالن مياني مملو از نوشيدنيها و خوراكيها براي پذيرايي از گروههاي در حال رفت و آمد مهمانان براي صرف صبحانه، ناهار و شام درآن روز طولاني و خاص بود. يكي از تاثيرگذارترين ظرايف به كار رفته در برگزاري اين مراسم، پخش تصاويري از سابقه خانوادگي فريبرز اژخ در سنين مختلف وي در ايران و خارج از ايران بود كه همراه با جملات كوتاهي از وي بر روي صفحههاي تلويزيونهاي نصب شده در سالنها براي مدعوين در نظر گرفته شده بود. در كنار تمام تصاوير، تصويري از جهان پهلوان تختي و بروس لي و پيام هايي از آنان در كنار هم آورده شده بود كه نشان دهندهي وجود يگانگي در بيان حقيقت در دو سوي عالم و دعوت بينندگان به درك مفهوم واحد بين اين دو قهرمان بود.
از ساعت نه صبح طبق قرار، استاد يا به عبارت درستتر “سِن سِي” فريبرز با 50 نفر از اساتيد شناخته شدهي كاراته و شاگردانش به مناسبت تولد 50 سالگي اش، 50 مبارزه »دوستانه ترتيب داده بود. اين مبارزات نمادين، طبق خواست وي بدون در نظر گرفتن مقام، جايگاه يا ديگر تفاوتهاي افراد با نشانهي نبستن كمربندهاشان انجام ميشد. اين درخواست حكايت از ميل او براي حذف تفاوتهاي آنها با هم و ايجاد يك ارتباط خالص و تبادل انرژي هماهنگ بين آنها بود. براي هر مبارزه يا بهتر بگويم به تجلي در آوردن ارتباط خالص با هر كس، يك دقيقه در نظر گرفته شده و در هر ساعت 10 نفر با وي همراه و نه حريف در رينگ بودند. بعد از سه ساعت اول، طبق برنامه، به مدت 2 ساعت نمايشهاي پر مفهوم رزمياز تكنيكهاي مختلف و كار با اسلحههاي مخصوص اين دسته از ورزشها توسط شاگردان وي در نظر گرفته شده بود. اين زمان در واقع مجالي بود تاهر كدام از شاگردان صحبت كوتاهي با جمع داشته باشند. شاگرداني كه امروز خود از مربيان بودند، از خاطرات و تاثيراتي كه حضور در اين مركز و همراهي با “سِن سِي” فريبرز در زندگي آنها داشته صحبت كردند. و پس از آن، همراهيها در رينگ با وي ادامه مييافت.
در بين مدعوين چهرههاي محبوب و شناخته شدهي ورزشهاي رزمياز مليتهاي مختلف آمريكايي، كرهاي ، ژاپني، ايراني و … مانند آقايان مرتضي البرزي؛ مربي سابق تيم ملي كاراته ايران و محمد جهان وش، سِن سِي بني دِ جِت، مَستر لي، سِن سِي استيو سكستن به چشم ميخورد. برخي مهمانان از سكرامنتو، اورنج كانتي، فلوريدا و …براي شركت در حركت منحصر به فرد سِن سِي فريبرز در برگزاري 50 مبارزه سمبوليك در جشن پنجاهمين سال تولد او حضور پيدا كردند. با حذف نشانههاي غير قابل انكار ظاهري، به جرات ميتوان گفت در آن جمع به سختي ميشد حدس زد كه افراد از اعضاي خانواده او هستند يا از دوستان، شاگردان يا اساتيد ديگر. در بين آنان زن، مرد، بچه با هر ردهي سني از نژادهاي گوناگون ديده ميشد و اين يكي از موارد شاخص اين مركز و تواناييهاي استاد فريبرز است كه توانسته بود با وجود تفاوتهاي موجود، چنين جمع صميمي و يكپارچه اي را شكل دهد. نكته جالب آن بود كه اكثرا شاگردان سن سي فريبرز، تي كي سي را خانه دوم و اين تيم را خانواده دوم خود ميخواندند.
مبارزات و نحوه تبادل انرژي با 50 نفر از همراهان سن سي فريبرز ديدني و سرشار از معني بود. آن لحظات، با دقت توسط دوربينهاي فيلمبرداري در محل براي آيندگان ثبت ميشد، ولي ازتأثيرگذارترين آنها، مبارزهي وي با همسر و دختر هشت ساله اش بود كه تحسين و توجه مضاعف هر بينندهاي را برميانگيخت.
از موارد قابل ذكر در مراسم روز شنبه، ناميدن روز هفتم ژانويه با نام فريبرز اژخ بود. مايكل مت سودا؛ رياست اولين موزه هنرهاي رزميدر سراسر دنيا اين نامگذاري رسمي را هنگام اهداي لوح تقدير به فريبرز اژخ اعلام كرد و از او به خاطر تمام تلاشهاي موفقيت آميزش در برقراري ايجاد ارتباط سازنده بين مبارزان هنرهاي رزميو مراكز مختلف قدرداني كرد. در انتهاي مراسم نيز، سارا ايگل ومن؛ از باقي ماندگان نسل چهارم زنان درمانگر كه تسلط بر درمان با روشهاي مكمل شمنيزم داشتهاند، لقب ايندين “مديسين هاك” را به فريبرز اژخ اهداء نمود.
يكي از پرهيجانترين بخشهاي اين مراسم، برگزاري 10 راند آخر همراه با ضربات درام به روش مبارزات قديمي بود كه به گفتهي پدر و پسري كه مسئوليت اين كار را به عهده داشتند، درقديم براي كنترل ضربان قلب حريفان و ايجاد فراز و فرودهاي نبرد به كار گرفته ميشد. اين ضربات به نوعي نزديك يا دور شدن حريفان را نشان ميداد كه در هر رويارويي موجهاي انرژي را پس از تقويت به ديگران منتقل ميكرده است.
سن سي “بني دِ جِت” كه از قهرمانان جهاني هنرهاي رزميو بنيانگذار روشهاي نويني در سبكهاي نبرد تن به تن است، داوري مبارزات را به روش خود به عهده داشت و در آخرين راند نيز خودش با فريبرز اژخ همراه شد . در انتها وي همهي مهمانان را به مراقبت لحظه به لحظه بر انديشه، كلام و رفتارها شان دعوت كرد و از آنها خواست تا همواره تمركز خود را بر سازندگي به جاي تخريب به كار گيرند. او بارها در بين راندها، دليل اين مبارازات را كه برقراري ارتباط با يكديگر با به كارگيري روشهاي مختلف بود به جمع يادآوري ميكرد.
آن شب، در انتهاي مراسم فرصتي كوتاه براي صبحت با استاد فريبرز اژخ پيش آمد. از او خواستم كه پيام و هدف خود را از برگزاري اين مراسم با اين شيوه، با كلمات براي كساني كه در جمع حضور نداشتند بيان كند. او گفت: ” پيام من، حرف جديدي براي ديگران نيست، مفهوم همان جملهي “زنيرو بود مرد را راستي، ز سستي كژي آيد و كاستي” است كه قبل از من ديگران بارها گفتهاند و بعدها هم ديگران خواهند گفت. در برگزاري اين مراسم هدفم اين بود كه نشان دهم برنده يا بازنده بودن اهميتي ندارد، بلكه اهميت در ايجاد و حفظ صحيح يك رابطه است. در يك رابطه بايد انعطاف داشت و از طرف ديگر لازم است فنون آن ارتباط را دانست و در موقع مناسب، بهترين و مناسبترين آنها را به شيوه درست به كار گرفت. آنچه مهم است حفظ و ارتقاء كيفيت رابطه است نه چيز ديگر. ما انسانيم و داشتن ارتباط درست با يكديگر از بهترين كارهايي است كه ميتوانيم انجام دهيم. از جمع خواستم كه كمربندهاي خود را نبندند تا بگوييم تفاوتها مهم نيست، چون هر كدام از ما نقاط ضعف يا قدرتي دارد . آنها را دعوت كردم تا در حين به كارگيري روشهاي مختلف در مواقع لازم، از قالب فرق داشتنها خارج شوند و به يك قالب اصلي كه انسان بودن است تكيه كنند چون مانند بروس لي معتقدم انسانيت برتر از هر روشي است.”
با اين جملات صحبت تمام شد و لحظات شيرين آن روز طولاني پايان يافت ولي داستان رزم آوران نور همچنان ادامه دار باقي ماند…
گزارشگر: يلد