مروري بر فيلم:
Abraham Lincoln Vampire Hunter
كارگردان: تيمور بيك مامبيتو
بازيگران: بنجامين واكر– دومنيك كوپر
فرح شكوهي
نام فيلم براي خيلي ها عجيب و دور از باور است، همانگونه كه فيلم چنين حالتي را دارد، اينكه تماشاگر باور كند شانزدهمين رئيس جمهور امريكا، ابراهام لينكلن مدافع حقوق سياهان و رهبري روشنفكر و پيشرو، ناگهان شكارچي خون آشام ها از كار در آيد!
فيلم ابراهام لينكلن گذشته از تكنيك هاي تازه اي كه در آن بكار گرفته شد، بهره از نور به شيوه اي متفاوت، موزيك در قالبي مدرن و هيجان انگيز، به شيوه D3 كه البته ديدني است، بجرات محتوايي ندارد. گرچه در لابلاي رويدادهاي فيلم، پيام هاي انساني گنجانده شده، دفاع از حقوق سياهان و كوكلاس كلان هاكه در فيلم بصورت خون آشامان در آمده اند و مفهوم خاصي به اين قشر ضد نژادي ميبخشد، پذيرش اينكه رئيس جمهور حق طلب امريكا، با يك تبر به جنگ دراكولاها برود، از عقل بدور است، اينكه ابراهام لينكلن جوان قبل از رسيدن به رياست جمهوري با يك تبر آنقدر خون آشام و يا بروايتي كوكلاسكلان ميكشد تا سرانجام حقانيت خود را ثابت ميكند و بدون چون وچرا رئيس جمهور ميشود.
>بنجامين واكر< كه از ديدگاهي ليام نيسان جوان را بياد ميآورد و با قد و قواره بلند و حركات چابك براي فيلم هاي اكشن مناسب است، گرچه هنوز چهره ناپخته اي دارد، ولي در نهايت ميتواند يك بازيگر خوب بشود.
در كنارش >دومنيك كوپر< بازيگر جوان، يار صميمي كه در برخورد با خون آشام ها، خود نيز به آنها پيوسته ولي خوي و خصلت انساني خود را حفظ كرده، خيلي از صحنه ها را از بنجامين واكر ميربايد.
فيلم از جنبه هاي هنري خالي است. ولي تا دلتان بخواهد با تكنولوژي جديد آميخته است، خيلي از سينماروهاي جوان، فيلم را پسنديده اند، ولي چون آنها با ديدن سري فيلم هاي Twilight از هرچه خون آشام سيراب شده اند و زياد انسانها را در قالب گرگ و شير و پلنگ ديدهاند، اين فيلم جذابيت تسخير گيشه ها را ندارد. البته خود كتابي كه فيلم از آن برداشت شده در سال 2010 از پرفروش ترين نوول هاي روز بود. انگار در چارچوب كتاب تازگي هاي خود را داشت.