HaftHonar1310-01

اينروزها رسانه هاي امريكايي درباره تابلو پرهياهوي
شيران ايران اثر داود روستايي مي‌گويند و مي‌نويسند

HaftHonar1310-02

نشريه امريكايي سلبريت Celebrate مي‌نويسد:
تابلوي شيران ايران Lions of Iran اثر داود روستايي نقاش جنجالي ايراني،  اثري كاملا متفاوت است كه تمدن ايران را از ميترائيسم تا زرتشت،  تا ظهور كورش بزرگ عمر خيام،  حافظ،  سعدي، مولاناي رومي ‌تا فردوسي نشان ميدهد،   همه قهرمانان تاريخ ايران، از همه رشته ها و زمينه ها،  كه در ساختار ايران بزرگ  نقش داشتند در آن ديده ميشوند،  پس زمينه سرخ آن،  نشان خون انسانهايي است كه جان خود را براي اين سرزمين فدا كردند و اين قهرمانان تا دانشجويان مبارز و جنبش بزرگ سبزشان ادامه مي‌يابند….
خود داود با سرافرازي از اين تابلو سخن مي‌گويد: HaftHonar1310-03
من تابلوي شيران ايران را از سال 2007‌ شروع كردم،  در آن روزها كه دلم از اختلاف و درگيري گروه هاي سياسي و  رسانه هاي ايراني آتش گرفته بود. دلم ميخواست به نوعي به گوش ها برسانم كه تنها اتحاد و همبستگي است كه پيروزي را بدنبال مي‌آورد. اگر بخاطر آوريم تاريخ بزرگ و غني سرزمين مان را از ده هزار سال،  7‌ هزار سال و 2500‌ سال پيش، بخود مي‌آئيم،  سرافراز ميشويم و براي يگانگي دست بدست هم مي‌دهيم. من با خود گفتم اگر در واقعيت  اين يگانگي بوجود نيامده،  من بعنوان يك هنرمند،  در تابلوي خود اين همبستگي را ميتوانم نقش بزنم،  به دل تاريخ چند هزار ساله ايران نقب بزنم،  شخصيت ها و قهرمانان را از ميان صفحات شاهنامه بيرون بكشم،  به سراغ سروده بزرگان بروم،  خيام، حافظ و سعدي و مولانا را بروي تابلو ترسيم كنم، در ميان آنها به سراغ قهرمانان و انسانهاي ارزشمندي بروم كه  هنر،  شعر،  ادبيات،  سينما و تاتر سرزمين مان را ساختند، به سراغ سربازان شجاع،  اميران و سرداران ايران بروم.
از نخست وزيران، فرماندهان، سرداران و قهرمانان ميگويم، از هنرمندان از ورزشكاران،  از روزنامه نگاران،  از نويسندگان هم بگويم. من فقط به نامداران ايران زمين كه در ساختن تاريخ و ماندگاري اين سرزمين همت گماشتند نپرداختم، بلكه من به انسان هاي شريف و فداكاري هم كه از سرزمين‌هاي ديگر بودند ولي در تاريخ سرزمين مان نقش داشتند پرداختم.
من شبهاي بسياري در اين 5‌ سال،  تا صبح بيدار ماندم، سروده هاي شاعران را خواندم و اشك ريختم و براين تابلو نقش هاHaftHonar1310-04 آفريدم،  من به صداي قهرمانان، به فيلم ها، به آوازهاي هنرمندان برجسته مان گوش دل سپردم و با آنها همصدا شدم تا اين تابلو بمرور جان گرفت. من تپش قلب قهرمانان را شنيدم. من جريان خون پاك شان را در شريان هاي  ايران احساس كردم. با خود گفتم شايد اين تابلو بتواند،  يكبار ديگر همبستگي را در جامعه ايراني بدنبال آورد.
اين تابلو از آغاز موافق، مخالف بسيار داشت،  خيلي ها به بعضي تصاوير اعتراض داشتند،  خيلي ها ازنبود برخي چهره ها شكايت داشتند من همه آنهايي راكه نام برده به تابلو آوردم و به آنها قبولاندم كه حتي حضور چهره هايي كه آنها مخالف شان هستند براي تابلو ضروري است براي آنها گفتم كه هركدام شان در يك مرجع از تاريخ نقش هاي سازنده اي داشته اند، امروز بانگاهي به اين تابلو مي‌بينم 90‌ درصد آن چهرههاي قدرتمند ديگر در ميان ما نيستند و كاش پند بگيريم،  كاش بخود بيائيم و درانديشه يگانگي باشيم. كاش صداي غرش شير پرچم سه رنگ ايران را بشنويم، كه غرش پهلوانان تاريخي ماست.
من پوسترهايي از اين تابلو را كه هنوز در حال تكميل اش هستم،  براي شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوي بردم،  آنها با مهر خاص و نگرشي هوشمندانه تابلو را تماشا كردند و مرا بسيار تشويق نمودند، آنها نيز براين باور بودند كه جامعه ما نياز به يك همبستگي ملي دارد. اين تشويق ‌ و تائيد مرا بسيار خوشحال كرد.
• داود درباره پوسترهايي از نقاشي هايش روي بيل بوردها مي‌گويد.
– خانواده مايكل جكسون با ديدن مجموعه تابلوهاي من از او وخانواده اش، شگفت زده شدند، آنها با من قراردادي منعقد نمودند كه درباره جزئيات آن در هفته هاي آينده سخن خواهم گفت.
در پشت پرده اين همكاريها، نه تنها عشق به مايكل بلكه به موزيك مدرن امريكا وجود دارد بلكه سرافرازي بزرگي هم براي جامعه ايراني خواهد بود و من اميدوارم در اين مسير، همه وظايف خود را بعنوان يك ايراني انجام بدهم ضمن اينكه قرارست همين هفته 23‌ جولاي در كنسرت بزرگ خانواده جكسون نيز در اين باره اتفاقات جالي رخ بدهد.

ديدگاه يك كارشناس برجسته
درباره آثار روستايي

HaftHonar1310-06

رادفر كارشناس با تجربه و متخصص درارزش گذاري براي آثار هنري، درباره تابلوهاي داود روستايي ديدگاه جالبي دارد و اين ديدگاه با توجه به اينكه رادفر يك كارشناس دولتي نيز بحساب مي‌آيد براي آثار نقاشان بين المللي ارزش گذاري مي‌كند و نظرش مورد تائيد همه صاحبنظران است.
رادفر مي‌گويد آثار داود  بسيار متفاوت و جالب است،  اگر مايكل جكسون زنده مي‌ماند،  با توجه شناختي كه بمرور بروي كارهاي داود پيدا كرده بود با او همكاري گسترده اي داشت.
خانواده جكسون اينك با داود دوستي و همكاري نزديكي دارند و خبرهاي خوشي نيز در راه است. من درحيرتم كه چرا در طي 20‌ سال گذشته آثار داود آنطور كه بايد وشايد در جامعه جهاني ارائه نشده است. چون داود يك نقاش پيشرو است،  او از برنامه خودش جلوتر حركت مي‌كندو جامعه ايراني بايد قدر او را بداند، قدر اورا كه بمرور خودش را به جامعه جهاني كشانده است.
در جريان ديداري ميان داود و خانواده جكسون در هفته آينده هستم كه ميدانم ثمر خوبي ببار مي‌آورد.