با دکتر آلاله کامران به گفتگو نشستیم، یک خانم پرتلاش ِ خستگی ناپذیر، که در صحنه های مختلف تا امروز درخشیده است، وکیل سرشناس، موفق و جسور و جنگنده ای که بعنوان وکیل دفاع جنایی شناخته شده و در دادگاههای مختلف با قضات و دادستان های نامدار مقابله کرده است، در عین حال عضو انجمن های مختلف حمایت از زنان و عضو هیئت مدیره فستیوال های هنری و سینمایی چون بورلی هیلز فیلم فستیوال و فستیوال فیلم نور بوده و در نهایت مادر مهربانی است که وقتی فرزند خود را به یک دانشگاه دور می سپارد همه روز می گرید.
• می پرسم دکتر کامران عزیز. شما به راستی چگونه این مشغله فراوان و متفاوت و صحنه های گوناگون زندگی تان را تنظیم می کنید، با آنها کنار می آئید، شما یک وکیل جدا از دیگران هستید واقعا شما وقتی با مجرمین خطرناک و حتی محکوم به اعدام روبرو می شوید، احساس ترس نمی کنید؟
می گوید: ابتدا خوشحالم که بعد از 2 سال بحث وگفتگو درباره اینکه با این مشغله فراوان چگونه می توانم به دفتر جوانان و رادیو جوانان بیایم سرانجام میسر شد، از شما دوست عزیز و مهیار عزیز وخانواده عزیزتان سپاس دارم.
اما در مورد سئوال تان، باید در دو سه قسمت جواب بدهم، چون من وقتی کارم را شروع کردم، اصلا قرار نبود وکیل جنایی بشوم، من برای دادستان لس آنجلس کار می کردم، حدود 28 سال پیش روی پرونده های دو سه هزارکیلو کوکایین کار می کردم، در دادگاهها روی پرونده های روحی و روانی کار می کردم و با دادستانی برای محکوم کردن مجرمین فعالیت و همکاری داشتم. وقتی بار را گذراندم، اولین کارم، در یک دفتر حقوقی بود، به یک تیمی پیوستم، که در سال 1992 در شورش شهر لس آنجلس، بروی پرونده شخصی که جوان سیاهپوستی او را از اتومبیل بیرون کشیده و با سنگ برسرش کوبید و شورش لس آنجلس شروع شد، من جزو تیم دفاعی دمینی ویلیامز بودم. درواقع کارم را در سال 1992 آغاز کردم، آنروزها بجز من در جامعه ایرانی، وکیل دفاع جنایی نبود و همین باعث شد، تا میدان را در اختیار بگیرم، چون این کار بسیار پرهیجان بود، که هرگزنتوانستم خودم را از این حیطه بیرون بکشم وبروم به دنبال زمینه های دیگر وکالت.
پرونده های جنایی، هر روز با خود حوادثی همراه دارد، یکروز قتل، یکروز قاچاق مواد مخدر، پول شویی، مالیات، کلاهبرداری در همه امور پزشکی و… من آنها را در بدترین موقعیت های زندگی شان دیدار می کنم.
• کاری که شما انجام میدهید، جسارت ذاتی هم می خواهد، باید در یک خانواده ای بزرگ شده باشید، که از همان کودکی به شما اعتماد به نفس و شهامت و استواری یاد داده اند.
– بله، صد درصد، پدر من همیشه پشت سرم ایستاد و گفت تا پایان تحصیلات ات با تو هستیم، در مورد ازدواج عجله نکن، مادرم نیز به من درس ها آموخت، یادم می آید از کجا تصمیم گرفتم رشته وکالت را هدف قرار بدهم. در جریان شلوغی های تهران، من از مادرم پرسیدم چرا مردم توی خیابانها ریخته اند؟ می گفت چون مردم صدا ندارند، گفتم یعنی چه؟ گفت ملتی که صدا و امکان اعتراض ندارند، اینگونه به خیابان ها می ریزند تا با هم فریاد کنند، گفتم چگونه صدایشان به گوش ها میرسد؟ گفت باید وکیل داشته باشند، باید یک نماینده در مراکز قانونگذاری داشته باشند و همین سبب شد من تصمیم بگیرم به دنبال وکالت بروم، شاید مادرم نظرش وکیل مجلس بود، ولی از دیدگاه من وکیل مردم بودن در هر میدانی، کارساز و نجات بخش است.
حالا چه شد که من وکیل دفاع جنایی بشوم، مسلما جسارت آن به مرور زمان در من رشد کرد.
وقتی وارد دادگاه میشوی، محاکمه پشت محاکمه، یکی را می بری، یکی را می بازی، کلی تجربه می اندوزی، هر بار قوی تر میشوی. یک مقدار هم دفاع از آدم هایی که جامعه دست رد به سینه شان زده، آنها را بی ارزش به حساب آورده، من خوب می دانم چنین نیست مثلا یک انسانی که به خاطر اعتیاد دزدی کرده، انسانی نیست که ما او را بدور بیاندازیم، باید در برابر دادگاه برایش بجنگیم و امکاناتی بوجود آوریم، که برود ترک اعتیاد کند و به زندگی باز گردد. یا جوانی که سالها در خانه زیر کتک و ستم بوده و بعدا خود وارد شرارت های اجتماعی میشود، در اصل جایش در زندان نیست، باید برود در یک مرکزی که یاد بگیرد، از آن قالب شرور بیرون بیاید، کار ما نوعی کار روان درمانی و سوشیال ورکر است.
محک یک جامعه خوب، فقط رفتار صحیح و مهربانانه با آدم های پولدار و تحصیلکرده و بدون سوءسابقه نیست، بلکه جامعه با آدم های مجرم و آزار دیده و تحت فشارهای روانی باید برخورد انسانی بکند و اینکه باید با یک بی خانمان چگونه برخورد کرد. من با این باور که کارم دفاع از قانون اساسی امریکاست نگاه می کنم و بر آن باور دارم و احترام می گذارم.
• شما دراین مدت به عنوان وکیل دفاع جنایی فقط در کالیفرنیا کار کردید؟
– من پرونده های زیادی در ایالات مختلف داشتم، پرونده 4 میلیون دلاری تقلب در مالیات در کارولاینای شمالی، پرونده 22 میلیون دلاری پول شویی یک چینی و هزار کیلو مواد مخدر در نیویورک، پرونده پول شویی در میشیگان، پرونده 20 کیلو تریاک در تگزاس و در نقاط مختلف دیگر دارم. چون در حوزه فدرال کار می کنم، به همه نقاط امریکا سفر می کنم.
• شما درجامعه ایرانی با چه موارد جنایی سرو کار داشتید؟
– می توانم بگویم همه نوع پرونده داشتم، رانندگی درحال مستی، فرار از پلیس، ضرب و شتم، تا کلاهبرداری کردیت کارت و تکس، تا تقلب در مالیات دولتی، چاقوکشی، قتل و تجاوز و خلاصه اینکه جامعه ایرانی چون دیگر مهاجرین، همانقدر خلاف کرده اند و می کنند.
• شما در جامعه ایرانی مشکل ترین و سخت ترین پرونده جنایی که داشتید چه بوده؟
– یادتان باشد من دانشجوی مکتب مولانا هستم، من بیشترین کارم در بخشش، یاری، عشق به کار مردم بوده است و درس ها و تجربه هایی که از مردم گرفتم، برایم بهترین هدیه بوده است.
اما در پرونده ای با پدر و مادری در دادگاه روبرو بودم که هم از سویی عزیزی را از دست داده بودند و هم از سویی دومین عزیزشان را روانه زندان ابد می کردند. پدر و مادری که اهل عرفان و مکتب مولانا بودند. من ساعتها با آنها نشستم و حرف زدم، همه لحظات با تفکر و فلسفه مولانا، آرام شدند و سرانجام توانستم، محکومیت او را پائین بیاورم و به 15 سال برسانم، همان قاضی که پرونده پزشک معالج مایکل جکسون را قضاوت می کرد.
• بعنوان یک متخصص با تجربه، توصیه شما به پدر ومادرهای ایرانی چیست؟
– اینکه از فرزندان خود غافل نشوند، بدانند با چه کسانی رفت و آمد دارند و کجا میروند، دوستان نزدیک شان چه سابقه و چه عقاید و چه خانواده هایی دارند اینکه بچه هایشان بیکار نمانند، اهل مشروب و ماری جوانا نباشند یا حداقل زیرنظر شما باشند. چون یک جوان تحت تاثیر این ها، گاه هنگام رانندگی فاجعه ببار می آورد، متجاوز میشود و حتی جنایت و قتل را در پی دارد.
• در جامعه ایرانی بعضی ها با خوردن مشروب و یا مصرف مواد مخدر، رانندگی می کنند، دستگیر میشوند، یا دیگران، اطرافیان را کتک می زنند و خبر ندارند، گاه حتی گرین کارت شان به خطر می افتد، سیتی زن شیپ نمی گیرند، آیا این مسئله درست است؟
– سئوال خوبی بود، این پرونده ها یا جنحه و یا جنایی هستند، افرادی که 2 جرم جنحه در پرونده شان می آید، گرین کارت شان تحت مرور و بررسی قرار می گیرد و وقتی برای سیتی زن شیپ اقدام می کنند، اداره مهاجرت این پرونده ها را دقیقا مورد بررسی قرار می دهد، اگر رانندگی با سرعت بالا باشد، زیاد تاثیرگذار نیست، ولی دوبار رانندگی در حال مستی، باعث میشود گرین کارت دچار بن بست بشود. سیتی زن شیپ دچار مشکل بشود، مسئله کتک زدن و خشونت های خانوادگی، حتی یک محکومیت سبب لغو گرین کارت و از دست دادن سیتی زن شیپ میشود. حمل و نقل مواد مخدر و داشتن اسلحه، حتی مصرف مواد مخدر هم تاثیر منفی دارند. در چنین مواقعی دولت و مقامات پلیس میتوانند گرین گرین کارت را بگیرند، ولی اگر پناهنده سیاسی باشند، آنها را دیپورت نمی کنند ولی حق خروج از امریکا را ندارند، ولی اگر پناهنده نباشند، خیلی راحت دیپورت می شوند. مثلا در سال 1994، یک ایرانی اولین قتل را در جامعه ایرانی انجام داد، تا سال 2002 در زندان بود بعد بلافاصله او را به ایران دیپورت کردند.
با دکتر آلاله کامران بسیار سخن داریم که در هفته های آینده به این گفتگو ادامه میدهیم.
***
برای تماس با دفتر خانم کامران
با شماره زیر تماس بگیرید:
(818)986-6222