با چند چهره هنرمند گروه موسیقی رستاک آشنا شویم
گروه موسیقی رستاک، اینک در عرصه های جهانی خود را تثبیت کرده چرا که گروهی از موزیسین ها و نوازندگان و آهنگسازان تحصیلکرده، مبتکر و خلاق این گروه را به پیش می برند.
گروه موسیقی رستاک با وقفه کوتاهی، تور کنسرت های سراسری خود را در سال 2017 در امریکا آغاز می کند درحالیکه هزاران نفر در نقاط مختلف امریکا، کانادا، انتظار کنسرت هایشان را می کشند.
***
فرزاد مرادی
خواننده و نوازنده سه تار، دوتار و تنبورک
شکفته شدن در دنیای نو در آغازین دم یکم اردیبهشت 57، در هم آمیختن گریه های غریب با لالایی های مادر، آرام گرفتن با کلام تنبور وآواز پدر… این سرآغاز زندگی موسیقیایی فرزاد بود.
پدر بزرگم شاهنامه خوان، ادیب و قصه گویی مهربان که حکایت های منظوم وکهن ایرانی اش زینت بخش شب نشینی های زمستانی رعیت روستاهای گوران بود. در شش سالگی جلوشاهی را نواختم. کاسه ی ساز را روی زمین می گذاشتم تا دستان کودکانه ام به آخرین دستان های ساز برسد و این موجب شعف وحیرت دیگران می شد…
در گذر زمان از بلندی های سرنوشت گذشتم. ترنم ترانه های گمگشتگی خویش را در جوانه ای نوپا یافتم به نام رستاک که پای در ریشه داشت و سر برآسمان.
و از آن دم تا کنون با سیامک و دیگر دوستانم افسانه ها و اسطوره های خاک را زمزمه های ریشه در می یابیم و به بیان تازه ی خویش می سرائیم.
بهزاد مرادی
خواننده و نوازنده دمام، دسر کتن، نقاره قشقایی و دو تار
کودکی ام را با لالایی های کردی مادرم به یاد دارم و پدرم که اولین بار دستانم را با تنبور آشنا کرد. شنیدن صدای دف اولین بار و اشتیاق لمس کردن و نواختنش.
فرزاد که بیش از آنکه برادرم باشد. استاد و دوستم شد و مرا با رستا; همراه کرد. روزهای خوشی که حال در کنار دوستانم در رستاک می گذرانم…
اکبر اسمعیلی پور
نوازنده تار
آشنائیم با نغمه های سه تار در سال 72 آغاز شد، از آن زمان به بعد در بند ماهور و همایون و نوا شدم.
صدای تار، طنین دل انگیزی برایم داشت تا آنجا که زخمه های تار خود یافته خود را با تجربیات استاد حمید خبازی در هم آمیخته و تکنیک های نوازندگی این ساز خوش صدا و خوش سیما را فرا گرفتم.
وارد گروه مهتاب شدم. اجرا، آلبوم و موسیقی را درک کردم.
سال 83 وارد گروه رستاک شدم. با رنگواره های کهن به نواحی کشورم رفتم. خراسان، مازندران و…
چه روزهای خوشی…
با رستاک چون جوانه هایش بزرگ شدم و عالی تر از همیشه آموختم. آموختم و آموختم.
یاور احمدی فر
نوازنده دف، دایره و دیره بوشهری
در اهواز به دنیا آمدم. همراه بازی و ترانه تا نوجوانی در اهواز بودم. بعد که به تهران آمدم چشمانم دست به رنگ و قلم برد و قلبم تپید در سینه ی دف! به هنرستان نقاشی رفتم. همراه با آموختن دف نزد فرهاد عندلیبی، در دانشگاه مشغول به تحصیل دوره ی کارشناسی نقاشی شدم. در سال 1379 بزرگوار استاد بیژن کامکار به شاگردی مرا پذیرفت و با آرامش و شکوه دست مرا گرفت و پنج سال بعد دوستی مهربان و معلمی که با حضور در کنارش در طول دو سال به سمت دستیار، بسیار آموختم (احمد خاک طینت). در سال 85 بود که آغوش مهربان گروه رستاک خلوتم را پر ترانه کرد. گذشته از نواختن ساز، فارغ التحصیل کارگاه آزاد بازیگری امین تارخ نیز هستم و تا هنوز همراه زندگی قدم میزنم
امید مصطفوی
نوازنده تمبک، نقاره قشقایی، ضرب و تمپو
به یاد دارم که نوای روح بخش ساز استاد شهناز، مرا تشنه فراگیری موسیقی ساخت.
هرآنچه که درمورد تمبک بود، استاد مهدی اصفهانی با مهر پدرانه به من آموخت.
پنجه شیرین استاد داوود مجد مرا به آشنایی با سه تار نزد ایشان ترغیب نمود.
استاد معصومه مهرعلی در کوچه باغ های پر پیچ و خم آواز ترانه های عشق را برایم زمزمه نمود.
شوق آشنایی با شیوه نوین تمبک نوازی مرا به کلاس درس استاد نوید افقه رهسپار کرد و…
اکنون با گروه پویای رستاک برای تحقق آرزوهایمان عاشقانه تلاش می کنیم.
سپهر سعادتی
نوازنده کنترباس
اوایل سال 1379 بود که به واسطه پدرم با مهربانترین خانواده ای که در دنیای خودم شناختم، آشنا شدم. به زودی فهمیدم خانواده سپهری مهربانترین خانواده دنیای بسیاری از آدم ها هستند و باز فهمیدم مهربانترین خانواده ای که در تمام عمرم خواهم دید. اساس مفهوم رستاک درفضا و فکر و قلب خانواده ای متولد شد که من فقط شاهد بخشی از اندکی بیش از یک ده از سرگذشتش بوده ام.