مجموعه اشعار منوچهر کوهن ، به سبک شعر سپید یا شعر آزاد است. اشعار در واقع در ملتقای ژانر اشعار عارفانه ی فارسی و اشراق شرقی قرار دارد. درون مایه ی اصلی اشعار، بیانگر اندیشه ها و تاثرات شاعر، در باره ماهیت عشق و تجلی  آن و نقش بود و نبودش در ساحت حیات فردی و اجتماعی است. اگر چه هر شعر هویت مستقلی دارد، همه آن ها در حکم تصاویرمتکثری هستند برای تعریف عشق،آن هم عشقی عمیق و فراگیر که در جان جهان جاری است ومنشاء پویایی  و حرکت و زندگی است و قابل گنجانیدن در ظرف محسوسات نیست و در عین حال چون  بند تسبیح باعث پیوند درونی میان موضوع های مختلف می شود. درونمایه اصلی میزامیر پنهان در چهار زیرگروه موضوعی متبلور است که به ترتیب عبارتند از: اشعارغنایی، مبتنی بر تجربه ی عاشقانه ی گوینده، بیان تجربه ی حضور عشق است یا بیان حسرت گوینده درآگاهی نسبت به نبود آن؛  دسته ی دوم اشعار به مشاهدات گوینده از طبیعت و هم حسی با آن، می پردازد. دسته ی سوم موضوعاتی را در بر می گیرد که جستجوی شاعر را برای هویت فردی و جمعی خویش بیان می کند. و دسته چهارم بر عنصر مکان و مکانمندی  تکیه می کند. خصوصیات ذکر شده ماهیت ایمانی دغدغه های شاعر را نسبت به عشق به منزله ی یک مذهب بازگو می کند. و در این راه چون رسولی پیام آور عشق پویا و هستی ساز می شود که سعی دارد جلوه های الوان آن را با بهره گیری از امکانات بیانی و ترکیب سازی های اغلب نو، به فرادید خواننده بیاورد.  البته در این راه اغلب موفق عمل می کند. عشقی که شاعر از آن سخن می گوید با تلمیحات پیدا و پنهان از جنس عشق عارفانه و جهان شمولی است که منشاء حرکت و حیات است و پیشتر  در مولانا،حافظ، بایزید بسطامی، خیام و در آیین بودا، تجلی یافته. چنین عشقی کیمیایی است که انسان به یمن آن راستین و کامل می شود.  عشقی چنین مثل هوا در ذرات هستی جاری است، و تجربه ی آن هم موجب جاری شدن و روندگی است.چنین عشقی درزندان تن یا خاک جای نمی گیرد، بلکه همه ی جهان و هستی را در بر می گیرد. شاعر در این تجربه ی روحانی تا بدانجا پیش می رود که شعرش از عشق، جان می گیرد و با آن یکی می شود. همانقدر که حضور و حدوث عشق مایه ی حیات و حرکت و زایندگی است، نبود عشق برابر با مرگ و ویرانی و گمگشتگی است. در نبود عشق حتی دشت های ذهن شاعر هم سترون است. وقتی عشق و شعر یکی میشود، روح شاعر با جان جهان در می آمیزد و به طوری که پدیده های طبیعی و بیرونی آینه وار، حالات روحی و درونی شاعر را بر می تابد. در دسته ای دیگر، اشعاری جای دارند که حساسیت های اجتماعی و هویتی شاعر را بیان می کنند. در این جا با ذهن آگاهی رو در روییم که سخنگوی سر گشتگی انسان هایی (ایرانیانی) است در برزخ دو گانگی هویتی و در حسرت یافتن نیمه ی گمشده ی تاریخی خود؛ شاعر انسانی است که در پی هویت جمعی خود سرگردان است. حتی این دورنمایه ی اجتماعی و تاریخی از عشق شاعر به هویتی که خواه و ناخواه لطمه دیده و او در جستجوی آنست الهام می گیرد. شاعر در بیان حساسیت های احتماعی و تاریخی خود از تلمیحات موفقی بهره می گیردکه اشاره ای ظریف دارد به وضعیت خود شاعر به عنوان سخنگوی خیل عظیمی از مهاجرت کنندگان، گروهی از اشعار به محور مکان و رابطه اش با عشق استوار است.

1668-60

مکانمندی، ویژگی بارز این مجموعه است گاه مکان برای شاعر مفهومی فیزیکی ندارد،  بلکه اشاره به قرابت روحی و درونی از جنسی دارد؛ که مولانا همدلی و همزبانی می خواندش. مکانمندی اشعار، رابطه ای مستقیم  با مفهوم عشق دارد؛ درونمایه اشعار سروده شده در سرزمین های دیگر،  بیشتر به تجربه ی عشق می پردازد، تو گویی در سرزمین های دیگر شاعر فرصتی می یابد،  تا به ماهیت عشق و به روایت احساس وجود عشق و تجربه عاشقانه ی عارفانه بپردازد، اما آن چه به مجموعه، مثل هر شعر قابل اعتنای دیگری تشخص و تاریخمندی، هم به مفهوم زمانی و هم به مفهوم مکانی آن می بخشد، شیوه ی بیان و پرورش چنین مضمونی، بواسطه ی تصویرگری های خاص اوست. تصویر گری های اشعار منوچهر کوهن بر گرفته از شگردهای زبانی و بلاغی و ساختار اشعار اوست. در عین حال این فشردگی به لحاظ ساختاری در پاره ای اشعار؛ترجمانی تحول یافته از تک بیت ها.. یا مفردات در سنت کلاسیک شعر فارسی را تداعی می کنند. پاره ای اشعار در عینیت بخشیدن به محتوای شعر از رهگذر ساختار خیلی شاخص هستند. از دیگر شگردهای شاعرانه که موفق به انتقال حالات درونی شاعر می شود باید به جانشین سازی اشاره کنیم. جایگزین سازی یک کلمه با کلمات دیگر در ساختارهای مکرر، استفاده ی مکرر جناس های آوایی از دیگر ویژگی های برجسته بیانی در کار منوچهر کوهن است که به وسیله ی آن موفق می شود حس درونی شاعر را به صورتی دراماتیک و زنده منقل کند.تصویرهای پارادوکسی یعنی تصاویری که از جمع دو واژه ی نقیض هم درست می شود گونه ی دیگری از تکنیک معنی سازی در این اشعار است. بر اساس بررسی های بالا می توان ادعا کرد که مجموعه شعر” مزامیر پنهان” به لحاظ مضمون تلفیق موفقی است از ژانر اشعار فلسفی  عرفانی شعرای کلاسیکی چون حافظ  و مولانا و عرفان بودیسم است،که این همه را با تسلط بر ویژگی های زبانی و آوایی فارسی رنگ و بویی تازه و بدیع می دهد . اما درکنار توفیق بالای شاعرانه… باید اذعان کرد که وجود لحظات ضعیف در بیان شاعرانه، یا در شیوه ی ارائه در پاره ای موارد خواننده را متعجب می کند. این نکته مخصوصآ در مورد تصاویر صدق می کند. در خاتمه باید به آقای منوچهر کوهن به خاطر رسانگی موفق بیانی و زبانی اش در اکثر اشعارمجموعه ی مزامیر پنهان تبریک گفت. پیداست که رسیدن به این درجه از تسلط زبانی باید محصول ممارست های طولانی باشد که شاعر طی چند مجموعه شعر پیشتر، از سر گذرانده است. امید که در آینده شاهد کارهای دیگری از ایشان باشیم.