1322-46

1426-48

شان لوی را بعنوان یک کارگردان صاحب سبک و آشنا با سلیقه تماشاگران روز می شناسیم، او را با  فیلم های پرفروشی چون Night at the Museum  بخاطر داریم یا بازسازی  فیلم Pink Panther که سلیقه خاص و طنز ویژه ای داشتند.
شان لوی این بار بروی نوول جاناتان تروپر، فیلم را ساخته، شاید از دیدگاه بعضی ها کتاب گویاتر و پرقدرت تر است ولی خوشبختانه فیلم هم امتیازات لازم را دارد.
فیلم در نهایت دراماتیک بودن، بدلیل طنزگزنده اش، تماشاگر را تا پایان فیلم سرحال نگه میدارد. شاید خیلی ها خود را در صحنه های فیلم می بینند و گاه حق را به قهرمانی شبیه بخود می دهند.

1426-49

قهرمانان فیلم، درواقع قهرمان هم نیستند چون هرکدام نقطه ضعف ها و شکست های خود را دارند، از جاد التمن (جیسون بتمن) که یک تهیه کننده تلویزیونی، که قبل از مرگ پدرش شاهد خیانت همسرش کوئین (ابیگل اسپنسر) و رابطه با رئیس خود(دکس سپارد) میشود. دراین میان درحالیکه فامیل ازهم پاشیده، وندی (تیفانی) به برادرش جادخبر میدهد، که پدر وصیت کرده همه فامیل دوباره دور هم جمع شوند و حتی 7 روز کنار هم باشند!
خودتان حدس بزنید، خانواده از هم پاشیده و پر ازکدورت، درحالی زیر سقف خانه جمع میشوند، که مادرشان هیلری (جین فاندا) همچنان بر همه حکومت می کند، همه کدورت ها و کینه های دیرین رو میشود، همه با بغض روبروی هم ایستاده اند، کمتر کسی پایان خوبی برای این گردهمایی پیش بینی می کند.
در این میان هیلری، نقش اصلی خود را ایفا می کند، او می کوشد تا با نفوذ خود، با تلاش برای فراموش کردن کدورت ها و دشمنی ها، همه را به یک بخشش بزرگ هدایت می کند.
تماشاگر از فیلم بدلیل بازیگران خوب کمدی، انتظار صحنه های کمدی بیشتری دارد، ولی شان لوی راه خود را میرود و می خواهد طنز را در لابلای پیام های خاص خود ارائه دهد و مسلما این نوع طنز زیاد آسان نمی خنداند، ولی فیلم برای خانواده ها بسیار دیدنی است.

1426-50

دربازار داغ فیلم هایی چون Hunger Games و فیلم های هولناک، نمایش این فیلم، انتظار تماشاگران نوجوان، جوان را برآورده کرد چون همه بازیگران فیلم  در همین سن و سال ها هستند، حوادث بروال همین فیلم ها، غیرعادی، ورای زمینی، در هاله ای از راز و رمز می گذرد.
این بار قصه فیلم برداشتی از نوول جوانانه جمز واشن در سال 2009 است، که در همان چهارچوب این آثار ساخته و پرداخته شده و البته از فیلم اخیر The Giver کمی پرهیجان تر و پرحادثه تر است.
دنیایی که با دیوارهای بلند محاصره شده و گذر از آنها توسط تنها گروهی دونده ویژه امکان پذیر است و بقولی همه جان شان در دست شان است، هیچکس نمی داند چرا آنجا هستند، نمی دانند چه گذشته ای داشته اند.
تا روزی که یک جوان شجاع پیشتاز بنام تاماس (دیلان اوبرین) از راه میرسد و جنبش آغاز میشود. کارگردان فیلم بیشترین نیروی خود را بروی ویژوال افکت ها گذاشته تا علت ها و سبب ها و هدف ها! حتی گاه کاراکترها فراموش میشوند.

1426-51

تاماس زمانی چشم باز می کند که در دهکده ای بنام گلید، از سوی گروهی نوجوان محاصره شده است و از هر سویی دیوارهای سنگی، سر به فلک کشیده، دراصل فیلم در آغاز تماشاگر را دچار سردرگمی می کند ولی بمرور معنا و مفهوم خاص خود را می یابد.
خیلی از شخصیت های فیلم برخلاف تاماس، با شرایط و جو کنار آمده و هیچ علاقه ای به تغییر ویا فرار از آن دنیای محاصره شده از سنگها و اسرار را ندارند.
معمولا در چنین فیلم هایی، کسی بروی بازیها زوم نمی کند، چون یک فیلم دیجیتالی و پر از حقه های تصویری امکان وفرصتی به بازیگر، آنهم جمعی بازیگر جوان، که تنها تکیه بروی چهره واندام و غایت جوانی شان است نمیدهد.
فیلم از دیدگاه نسل جوان دیدنی است، پر هیجان و پر راز ورمز است، ولی از فیلم های پیشتاز چون Hunger Games  کم می آورد و تا این بازیگران به پای آن بازیگران برسند، چندسالی وقت و سوژه های داغ تری را طلب میکند.