مروري بر فيلم:Just Go With It
كارگردان:دنيس دوگان
بازيگران:ادم سندلر- جنيفر انيستن – بروكلين دكر- نيكول كيدمن
در قالب يك فيلم كمدي، Just Go With it يك فيلم ديدني است. چون همه عوامل براي گرفتن خنده از تماشاگر بكار گرفته شده ست.
معمولا ادم سندلر در فيلم هايش شخصيت آرام همراه با طنزهاي شيرين و گاه گزنده را ارائه ميدهد. يعني از آن نوع كمدين ها نيست كه بخواهد با حركات دست و پا و سر و سر و صداهاي عجيب تماشاگر را بخنداند چون معمولا ماهها و گاه دو سه سال بروي يك سوژه كار ميكند، خود در نوشتن و پرداختن تواناست ولي معمولا سناريست هاي توانايي را در كمپاني خود داردكه با آنها پيش ميرود.
ادم سندلر در اين فيلم به قربانيان جراحي پلاستيك و به آدمهاي خوشبخت در اين زمينه ميپردازد، كه شخصيت خودش در فيلم يعني >دني< نيز در همان مسير حركت ميكند، دني را ابتدا در سالهاي 80 ميبينيم كه با بيني بزرگ و چهره اي زشت حتي توانايي حفظ تنها دوست دخترش را ندارد و مي بينيدكه او با ديگران مشغول است و انگشتري نامزدي هم برايش اهميتي ندارد، انگشتري نامزدي كه از همان سالها هميشه با وي همراه است تا خاطره تلخ اش را از يادنبرد.
>دني< اينك خود صاحب يك كلينيك موفق جراحي پلاستيك است كه بيماران عجيب و دور از انتظارش، تماشاگر را هم ميخنداند و هم به فكر وا ميدارد كه در پشت چهره هاي زيبا، گاه چه دلواپسي هايي نهفته است.
جنيفرانيستن نقش يك مادر مجرد با دو كودك و در ضمن آسيستان دلسوز و ثابت زني را بازي ميكند،كه زيبايي ها و جذابيت هايش بدليل ديدار همه روزه، از چشم دني دور مانده ولي درواقع بصورت آتشي زير خاكستر باقي مانده است.
دراين ميان دني عاشق پالمر است يك دختر جوان سكسي كه نقش او را سوپر مدل معروف بروكلين دكر بازي ميكند، دني براي راهيابي به قلب پالمر دست به هر حقه اي ميزند تا آنجا كه از كـاترين(انيستن) ميخواهد وانمود كند هـمـسـر سابق اوست و دو فـرزنـدش نـيز بچه هايشان هستند، در اين لحظه فيلم وارد لـحـظات كمدي خود ميشود، ضمن اينكه باخود پيام هاي ويژه ادم سندلر را دارد. سـفري دستجمعي به هاوايي، در حقيقت پس زدن هـاي آتش زير خاكستر و حساسيت هاي دني در مورد كاترين پيش ميآيد.
صـحنههاي اوليه برخورد دني با بچه هاي كاترين به بعد به مرور شعله ور شدن احساسات پدري در او مسير قصه را به جايي ميبرد كه معمولا ادم سندلر در فيلم هايش هدف قرار ميدهد تا فيلم با مفهوم و معنا تمام شود.
بجرات در چهره و نگاه و حركات ادم سندلر، در هيچ فيلمي جذابيت مردانه وجود ندارد، عشق و احساسي را بر نميانگيزد وادم سندلر با اطلاع از اين مسئله، شخصيت خود را هميشه در قـالـب يـك انـسـان خـونـسرد ولي توام با رويدادهاي طنزآميز قرار ميدهد و خودبخود تـمـاشاگر توقع ندارد كه بازيگر اول فيلم جذابيت هاي ويژه داشته باشد.
فيلم با رويدادهاي شيرين، بازيهاي خوب، تـمـاشـاگر را مشغول ميكند، ضمن اينكه حضور غيرمنتظره نيكول كيدمن درفيلم، آنهم در يك نقش حاشيه اي همه را حيران ميكند، ولي درواقع اين كمپاني ها هستند كه اينروزها بازيگران تحت قرارداد خود را بعنوان بازيگران مهمان در فيلم ها جاي ميدهند تا بتوانند در صورت لزوم، فروش گيشه ها را تضمين كنند.
مروري بر فيلم: Hours 127
كارگردان: دني بويل
بازيگران: جمزفرانكو- امبرتمبلين- كيت مارا-تريت ويليامز
فيلم Hours 127 يكي از اميدهاي اسكار امسال است، البته نبايد زياد هم تعجب كرد چون كارگردان نامدار آن دني بويل، قبلا با فيلم
Slumdog Millionaire برنده چند جايزه اسكار شده و راه ها را براي جلب توجه داوران هموار ساخته است.
درست دو سال بعد از فيلم Slumdog دني بويل اين فيلم كاملا متفاوت و متضاد را ساخته است، يعني در آن نه خبري از دنياي شلوغ و پر از اختلاف طبقاتي و فقر هند است و نه خبري از موزيك ورقص و مسابقات تلويزيوني، بلكه فـيلمي است كه در يك چارچوب بسيار كوچك ميگذرد.
دني بويل فيلم را با كمك همان سناريست سابق خود سايمون بيوفوي نوشته و پرداخته است و در عين حال از دو فيلمبردار حرفه اي ورزيده چون انتونيو دادمنتل و انريكو چدياك بهره برده و به هر كدام اجازه داده از ديدگاه مختلف، زواياي دلخواه خود، درست و در مسير يك فيلم مستند فيلمبرداري كنند.
فيلم قصه 5 روز جنگ ارون رالستن است كه نقش او را جمز فرانكو بازيگر جوان و از مجريان امسال اسكار بازي ميكند. اين فيلم يكبار ديگر جمز فرانكو را بعنوان يك بازيگر كاملا مستعد و تواناي ايفاي نقش هاي مشكل مطرح ميكند و بايد پذيرفت كه او تا پايان فيلم، چون يك قالب مستند و واقعي پيش ميرود. ارون رالستن كه يك كوهنورد جوان و ماجراجوست، با يك دوربين چسبيده به خود، همه رويدادها را ضبط ميكند و اصرار دارد به قلب حادثه بزند، تن به ريسك و خطر بدهد و از ميان حفره ها و غارهاي سنگي مثل مارمولك عبور كند و به ميان چشمه هاي پنهاني آب هاي معدني شيرجه برود.
>ارون< بعد از برخورد با دو دختر سرگردان در كوهها و دره ها، كه درواقع ضرورتي هم براي فيلم ندارند، به تنهايي راهش را دنبال ميكند، ولي ناگهان در يك حفره بدام ميافتد، چون سنگ بزرگي بروي دشتي سقوط ميكند و او را در يك تله هولناك و مرگبار گرفتار ميسازد.
ارون تصميم ميگيرد به هر قيمتي شده خود را از اين مهلكه نجات بدهد، ضمن اينكه در اين مدت با ذخيره اندك آب و غذا، مرگ را بارها جلوي چشم خود ميبيند و در ضمن در درون دوربين خود، حوادث گذشته را مرور ميكند و چون قصه فيلم Cast Away با شركت تام هنكز ، خود را تنها در مقابله با طبيعت و رويدادها نميبازد.
دني بويل با بهره از دو دوربين ثابت، بهره از زيبايي هاي طبيعت، در عين حال تنهايي يك انـسان در مقابله با رويدادهاي غيرمنتظره، مقاومت و پايدار ي و تلاش براي زنده ماندن، آن هم در چارچوب كوچك يك حفره، بسيار توانا عمل كرده است. ضمن اينكه جمز فرانكو در هيچ لحظه اي كم نياورده است.