“جانآسا” خواننده متفاوتی که با آثار استاد
شمس چهره برجسته موزیک وارد صحنه شد
جانآسا با اجرای اولین آهنگهایش روی سوشیال مدیا
برای خود رکوردی بزرگ برجای می گذارد
عکس ها از: هلن رضوان
“جانآسا“ خواننده ای که از بسیاری جهات با تازه رسیده های هنر موزیک تفاوت دارد، با دیدگاه های تازه، بدون الگو وارد عرصه موزیک شده، ولی یک تفاوت بزرگ با خیلی ها دارد، آنهم آغاز همکاری با یکی از چهره های برجسته موزیک ایران، با استاد محمد شمس رهبر ارکسترهای بزرگ اروپا، آهنگساز و تنظیم کننده توانا که درتاریخ موسیقی ایران نامی تثبیت شده است.
جانآسا که با ترانه ها دلنشین خود و آهنگهای زیبایی از استاد محمد شمس چون باغ لالائی، نیلوفر، وصله ناجور، شاهد بهار اینروزها روی یوتیوب و دیگر پایگاه های سوشیال میدیا گل کرده و مورد کنجکاوی هزاران نفر است یک پزشک متخصص خانواده و یک شاعر و ترانه سرای با ذوق است و همین ها او را در یک رده خاصی جای میدهد.
“جانآسا“ می گوید من عاشق خواندن بودم، من از همان زمان که درایران دانشجوی پزشکی بودم تحت تعلیم اساتید موسیقی بودم و می خواندم، مرتب به کلاسهای آواز و موسیقی صدا و سیما می رفتم اساتیدی چون شهلا میلانی که صاحب جوایز موسیقی است، امیر اشرف آریانپور شوهر سابق پری ثمر مدرس دانشگاه و تاریخ موسیقی، همان زمان با موسیقی اپرا آشنا شدم، همیشه با پخش اپراهای معروف در فضای خانه و محفل دوستانه مان، با این زمینه از موسیقی و آواز آشنا شدم، از همان زمان شعر و ترانه می سرودم و برایشان می خواندم، تا تصمیم به مهاجرت از ایران گرفتم مدتی میان این فعالیت ها فاصله افتاد. تا دوستی یکی از سروده های مرا بدلیل دوستی دیرینه با استاد محمد شمس، به ایشان داد و ایشان که از دیدگاه من از اساتید مسلم موسیقی است، شعر را پسندید و گفت دلش می خواهد برویش آهنگی بسازد من بلافاصله با ایشان تماس گرفتم و نمونه ای از صدایم را شنیدند و گفت چون شما قبلا با خانم میلانی کار کردید، سبک و استایل کارتان را می پسندم و همان زمان بروی سروده من باغ لالائی، آهنگی زیبا ساخت. همزمان چند آهنگ سبک جاز هم برایم ساختند، که من سعی کردم با هدایت ایشان، با تحریرهای ایرانی آنها را اجرا کنم، آقای شمس با اینکه آثار کلاسیک زیبایی خلق کردند، از بخت بلند من چند اثرشاد و مدرن به من سپردند که برویشان چند ترانه بسرایم و چنان به وجد آمدم، که با “شاهد بهار“، و بازخوانی نیلوفر و تغییراتی در آن با همه شوق خواندم، بدنبال آن آهنگهای ملی میهنی خواندم، آهنگهایی که تم جوانانه هم داشتند ترانه معروف رشید بهبودوف از جمله “کوچه لره سو سپمیشم“ را با همه وجود اجرا کردم که مورد تائید استاد شمس قرار گرفت و برای اینکه از مسیر سلیقه نسل جوان دور نشوم، بروی آهنگ وصله جور ترانه ساختم. که همین ها مرا به سویی کشاند که همه آن آرزوهای دیرین ام درباره خوانندگی به مرور برآورده می شد.
من که از کودکی می خواندم، ترانه های معروف خوانندگان قدیمی را زیر لب زمزمه می کردم و مادر مهربانم، بزرگترین مشوق من بود، آهنگهایی که انتخاب می کردم به نامداران و چهره های ماندنی قبل از انقلاب تعلق داشت که هنوز هم در تاریخ موسیقی ما ماندگارند و ورد زبان میلیونها نفر درمیان آنها آهنگهای هایده خیلی به دلم می نشست و به خوانندگان بین المللی چون ماریا کری توجه خاص داشتم، شیوه خواندن، اجرا، تحریرهایشان را دوست داشتم ولی من هیچگاه در کار خوانندگی الگویی نداشتم چون نمی خواستم تحت تاثیر هیچ خواننده ای باشم، شاید همه کودکی ونوجوانی ام با شنیدن آهنگهای ماندنی خوانندگان قدیمی گذشت و شب و روز آنها را زمزمه می کردم، ولی همه تلاشم این بود، که از هر کدام تجربه ای بگیرم، ولی الگوی کامل من نباشند، اما از حق نگذریم صدای مازیار بروی من تاثیر عمیقی می گذاشت و هنوز وقتی به صدای این خواننده گوش می کنم، می بینم بعنوان یک شنونده، تحت تاثیر قرار می گیرم، حیف که زود رفت و عمری بلند نداشت.
من ازهمان نوجوانی به موزیک بین المللی توجه داشتم، چون از هرکدام نکته ای می آموختم، ما در جمع خوانندگان ایرانی چهره ها، صداهایی داریم که در سطح بین المللی هستند ولی رویداد انقلاب و ممنوعیت ها، حداقل 40 سال میان این شناخت دوباره و عمیق موسیقی ایرانی و خوانندگان ایرانی درسطح جهانی فاصله انداخت.
من موسیقی اپرا را دوست داشتم، جاز را دوست داشتم، مرتب در کلاسهای مختلف در این زمینه آموختم من درکوچ به خارج، مدتی از آن مسیر دور افتادم، چون می خواستم تحصیلاتم را در رشته پزشکی دنبال کنم. من بعنوان پزشک متخصص خانواده و سالمندان از نیویورک شروع کردم، گاه ساعتها برای بیماران وقت می گذاشتم وقتی برای آن بیماران دلتنگ، تنها به انگلیسی می خواندم، تاثیرش بر آنها می دیدم، هنر موسیقی بنظر من یک معجزه دردرمان جسمی و روانی بیماران است کمی که در کارم سبک شدم، با تشویق استاد شمس، خواندن را جدی دنبال کردم، تشویق های مردم که از سراسرجهان به سوی من سرازیر است تائید اساتید موسیقی و اینکه خودم از اجراهای خود راضی هستم، اینکه وقتی می شنوم بر خود می بالم که تحت تعلیم اساتید آنقدر آموختم که امروز درست و حرفه ای می خوانم.
من عاشق صحنه هستم نه تنها می خواهم آهنگهای به گوش میلیونها نفر درسراسر جهان برسد دلم می خواهد روی صحنه بروم کنسرت بگذارم چون خواندن به من در حرفه پزشکی هم کمک می کند، من وقتی خسته از سرکارم بر می گردم با همین موسیقی و آواز دوباره جان می گیرم.
من هنوز درآغاز راه هستم، ولی ازاینکه هزاران نفر مرا تشویق می کنند، وقتی می بینم، اساتیدی چون استاد شمس کار مرا می پسندند و مرا تائید و تشویق می کنند، انرژی می گیرم و برای آینده برنامه های وسیعی دارم، خواندن برای سالمندان دل شکسته و تنها، خواندن برای بیماران بیکس و یاور، خواندن برای هموطنانم.