خوشحالم که راه را برای بازیگران ایرانی درصحنه برادوی باز کردم
متاسفانه ایرانیان مقیم نیویورک آنگونه
که انتظار داشتم به دیدن نمایش نیامدند
مدتهاست که می شنویم “هوشنگ توزیع“ اینروزها بر صحنه تاتر “برادوی“ در شهر نیویورک به بازی در نمایش
” The Kite Runner” به زبان انگلیسی مشغول است. اما به دلایلی تا کنون فرصت نشد با او مصاحبه ای داشته باشیم، گفتگوی زیر از راه دور با او انجام شده.
هوشنگ توزیع در کنار بازیهایش در فیلمها و تلویزیون های آمریکائی هرگز کارهای نمایشی اش را به زبان فارسی فراموش نکرده است و میگوید: به محض تمام شدن قراردادش با نمایش در“برادوی“ به لس آنجلس باز می گردد تا کار جدیدش را به زبان فارسی به روی صحنه ببرد.
مهدی ذکایی: هوشنگ جان حضور تو درصحنه تاتر “برادوی“ یک اتفاق بزرگ برای جامعه هنری ایران درخارج است. باعث افتخارا ست که تو بعد از سالها زحمت و تلاش سرانجام دروازه جدیدی را به روی هنرمندان ایرانی در عرصه هنر بین المللی گشودی. همه میخواهند بدانند چگونه این اتفاق افتاد و چگونه آغاز کردی و چگونه پیش میروی؟
توزیع: در درجه اول ممنونم از محبت و توجه شما آقای ذکایی عزیز. اما اینکه چگونه این اتفاق افتاد باید برگردم به سالها پیش که در نیویورک بودم. در شروع روزهای غربت تنها چیزی که میتونست کمی به من آرامش بده کار تاتر و بازیگری بود. در آن زمان بیشتر می نوشتم اما امکان کار وجود نداشت. اما با نام نویسی و شرکت در ورک شاپ های تاتر سرگرم میشدم. به مرور وارد یک گروه تاتری شدم. نمایشی بازی کردم بنام “سالومه“ اثر “اسکاروایلد“ و بعد نمایش دیگری بنام “کتابهای ثبتی مرگ“ که این آخری در تاتر بسیارمهمی در آن سالها بود و اصطلاحا می گفتند:
“Off Broadway” یعنی خارج از برادوی. و من هم خوشحال وامیدوار بودم که یک روزی به آرزویم، یعنی بازی بر صحنه “برادوی“ برسم. در این زمان با آقای “پرویزصیاد“ در نیویورک آشنا شدم و بعد از یک همکاری کوتاه در یک نمایش در فیلم “فرستاده“ که او می ساخت شرکت کردم. همین اتفاق باعث شد که به لس آنجلس بیایم و از نیویورک و “برادوی“دور بشم.
حالا سالها بعد بی آنکه دیگر به فکر “برادوی“ باشم ناگهان موقعیتی پیدا شد تا در یکی از آن تاترها بازی کنم. البته کار ساده ای هم نبود. حداقل ده بار از طریق زوم و ملاقات های حضوری با من گفتگو کردند و برخی از کارهای پیشین مرا دیدند و بالاخره ازمن دعوت کردند تا به نیویورک بروم.
اولین اهمیت این کار برای من این است که دارم دریا دریا ازشون یاد می گیرم. سیستم انضباطی اینها مثال زدنیه. و البته بسیارچیزهای دیگر.
اهمیت دیگر اینکار برای من- همانطور که شما اشاره کردید- امیدوارم بازیگران جوان ایرانی امیدوار بشوند که همه چیز در سایه تلاش و کوشش شدنی است. و امید دیگرم این است که راه برای بازیگران دیگر هم باز شود. البته درحال حاضر چند بازیگر ایرانی را می شناسم که در “برادوی“ کار کرده اند وکار میکنند اما غالب این ها فقط درکارهایی به زبان انگلیسی کار کرده و می کنند وعمدتا فارسی حرف نمی زنند.
ذکایی: از تماشاگران ایرانی و افغانی بگو و از عکس العمل جامعه هنری و هنرمندان بگو؟
توزیع: بیش از 95 درصد تماشاگران این نمایش آمریکایی ها هستند. نیویورک شهر تاتر است. حتی بسیاری از توریست ها وقتی به نیویورک می آیند حتما نمایشی را هم در “برادوی“ می بینند. تماشاگران افغانی و خاورمیانه ای هم داریم. تماشاگر ایرانی هم داریم. با بسیاری از آنها بعد از نمایش گفتگو کردم، بروشورمان را امضا کردیم و عکس یادگاری! اما حقیقت را بگویم این است که انتظار بیشتری از جامعه ایرانی نیویورک داشتم. هر زمان ما یک نمایش ایرانی به نیویورک می بریم حدود هزار تماشاگر به دیدن ما می آیند اما تا کنون حتی 500 ایرانی به دیدن این نمایش نیامده است.
ذکایی: آیا ازهمکاران وهنرمندان ایرانی پیام تبریک گرفته ای؟
توزیع: چند نفری محبت کردند و پیام تبریک فرستادند که از همه آنها ممنون و سپاسگزارم. آقای علیرضا میبدی و خانم هما سرشار دو بار در برنامه رادیویی با من گفتگو کردند و صحبت کردند و تبریک گفتند. خانم گوگوش برای شهره پیام تبریک داده بودن که ازشون ممنونم. همکاران تاتری من که بیش از سی نفرهستند، همگی پیام تبریک دادند. همه اشان را بی نهایت دوست دارم.
ذکایی: از تجربیاتت در این کار بگوو این که کار چگونه پیش میرود.
توزیع: برای من – گرچه سالها پیش در چند نمایش این چنینی شرکت داشتم- اما این کار برایم یک دنیا تجربه بوده و هست و امید زیادی دارم که بتونم این تجربیات رو به تاتر ایرانی خودمون برگردونم و ازشون نهایت سودمندی رو داشته باشیم. و بدون تعارف بگم، در تاتر ایرانی ارزش های معنوی زیادی می بینم که گاهی در تاترهای آمریکایی غایب است اما ارزش های دیگر مانند نظم و پیوندهای گروهی و اهمیتی که به دکور و صحنه و لباس و نور و صدا میدهند باید سرمشق ما در تاتر ایرانی باشد.
این نمایش که اجرای 60 آنرا پشت سر گذاشتیم درمیان تماشاگران بسیار محبوب است. در داستان “بادبادک باز“ عناصر دراماتیکی وجود دارند که تماشاگر با آن رابطه نزدیکی برقرار میکند. تمامی این عناصر را میتوان درکارهای شکسپیر جستجو کرد. مانند رفافت – خیانت – عشق – تبانی – تجاوز و بعد بخشش . و این پیام زیبا که می گوید:“ بمن بازگرد. همیشه راهی برای دوباره خوب بودن وجود دارد“.
ذکایی: این کار از چه زمانی شروع شده و تا چه زمانی ادامه دارد؟
توزیع: این کار از اول ماه “جون“ شروع شده و تا آخر ماه “اکتبر“ ادامه خواهد داشت. اما من درحال صحبت با تهیه کنندگان هستم که بعد از حدود (100) اجرا از گروه مرخصی بگیرم و زمانی که نمایش به لس آنجلس آمد دوباره به گروه به پیوندم. دلیل آن هم این است که من عادت به پنج ماه دوری از خانواده ام نداشته و ندارم. البته شهره و تارا به دیدن من آمده اند و نمایش را هم در شب افتتاح دیده اند اما دوری از آنها و دوری از کارهای نمایشی خودم و بچه های گروه خودم واقعا سخت است.
ذکایی: نظر و دیدگاه شهره عزیز و دخترتان چه بود؟
توزیع: هر دو نمایش را بسیار دوست داشتند و هردو آنها اظهارعلاقه کردند که در ماه سپتامبر دوباره به دیدن آن بیایند.
ذکایی: بودن بر صحنه “برادوی“ چه تاثیری برکارنامه ات درجامعه آمریکایی داشته؟
توزیع: مسلما حضور بر صحنه “برادوی“ تاثیر زیادی بر کارنامه هر بازیگری خواهد داشت. باید صبر کنیم تا ببینیم. اما باز هم اشاره کنم که من دو نمایش آماده برای صحنه به زبان فارسی دارم که تمام قلبم در آنهاست. نمایش “شاعر نقره ای“ هنوز قرار است در شهرهای مختلف اجرا شود و نمایش “رستم و سهراب“ با حضور 30 بازیگر وعوامل دیگر آماده برای صحنه است. گروه ما برای این دو نمایش خیلی زحمت کشیده است.
ذکایی: پس امیدواریم هر چه زودتر هوشنگ توزیع را در لس آنجلس ببینیم و شاهد کارهای تازه اش باشیم.
توزیع: من هم همین امید را دارم. خانه اصلی من در لس آنجلس است. خانواده من در لس آنجلس است و علاقه اصلی من تاتر به زبان فارسی است.
• از شما ممنونم برای این گفتگو.