1357-16

1357-17

در این جهان همواره  در تغییر،  نقش واژه ها  به  ناچار تغیر خواهد یافت  و حرمتشان نیز.
مفاهیم واژه های کهن، به آرامی رنگ می بازند و در گستره ی دنیای جدید، بی مکان می مانند . با این حال و هنوز ، مفهوم  “وطن ” چنان نیرومند باقی مانده که  حتا در جهان نوین و با حضورو نشر افکار بشردوستان صلح طلب،  که جهان وطنی را توصیه می کنند- جایگزین نیافته و  ذهن آنگونه ها را هم  از وجود خود ، خالی نکرده است.
و بدینسان است که اگر هموطنی به درجه ای “والا ” نایل آید ، بسیارانی چو من ، خوشنود خواهند شد .
چندی پیش  جایزه ای به “هما سرشار”  تعلق یافت که بی دریغ ، سزاوار اوست.  او  یکی از نه نفر برنده ی  ایرانی مدال جزیره ی الیس  در سال 2013 است که جایزه را دریافت کرد. مدال افتخار جزیره ی الیس  امسال،  به پنجاه و دو نفر دیگر ( امریکائی و غیره) نیز داده شد.
هر چند که در سرزمین های مترقی ، جنسیت ، ملاک حدود نیست و می بایست یکسان به دو نوع بشر نگریست، اما من نمی توانم خشنودی خودم را از سرفرازی یک ” زن ” پنهان کنم  و به آن نبالم.
 قبول کنید… راه طولانی و ناهمواری را طی کرده ایم طی قرون متمادی !…قرنهائی که  از پی هم آمدند و زنان را در تاریکخانه ی  اسارت و نادانی شکنجه  کردند. زنهائی که در سده های سیاه ، بر اینده ی خود فاعل  نبودند!
 در آن دوره های به غایت دشوار، نه در اجتماع که در  خانه و خانواده  خود نیز غریب بودند زنان .  سنت و مردان هم تجاوزگران قانونی شان !
 و اکنون اما نسبت به آنچه  بود چندان رشد کرده و آزاد شده ایم که  انتخاب راه به عهده ی خود ماست . هما سرشار از جمله زنانی است که انتخاب کرد. اما تصمیم به انتخاب کردن راه ، کافی نیست. زحمت می طلبد و خون دل خوردن. در اینگونه انتخاب ، باید مصر بود و پایدار. آگاهی از اینکه  با هر لغزشی از پیمودن راه هراسیدن و ناامید شدن به جائی نمی توان رسید لازمه ی موفقیت است و هما بدون ترس به راهش ادامه داد.
 در شیراز به دنیا آمده است. شهر عشق ، شعر ، شور و سرمستی. شهر عاشقان فرهنگ ایران. در نوجوانی به تهران رفت و ساکن پایتخت شد. حرفه ی خود را با خبرنگاری برای مجله ی هفتگی  ” زن روز” و روزنامه ی” کیهان”  آغاز کرد و به میدانی تنگ  راه یافتکه مردان بر آن حکم می راندند. و آسان نبود این کار همانگونه که میدانم و میدانید …  سپس به حیطه ی رادیو وتلویزیون ، با عنوان تولید کننده  و مجری برنامه هاقدم گذاشت . با حضور انقلاب هزارو نهصد و هفتاد و هشت  در ایران  به امریکا مهاجرت کرد و در لوس انجلس سکونت گزید . از همان زمان نیز کار را در غربت  ادامه داد و با نشریه ها ، رادیو تلویزیونها همکاری کرد. از آن پس شاهد فعالیتهای مدام و مختلف اودر زمینه های فرهنگی بوده ایم .
لیسانس خود را از دانشگاه تهران در رشته ی ادبیات فرانسه گرفته است و از” یو اس سی” فوق لیسانس و دکترا در ژورنالیسم دارد.  برنده ی جوائز مختلف است و دارنده ی لوحه های لیاقت و کاردانی از مراکز متفاوت. در طول چهل و پنج سال گذشته این زن خستگی ناپذیر ، مدام در جنب و جوش بوده است. از نوشتن در روزنامه و مجله بگیرید تا گفتگوها و برنامه هایش در رادیو و تلویزیون.او در سال 1995 بنیانگزار موسسه ای شد برای جمع آوری تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی – همچنین فعال مسائل مربوط به زنان و یکی از اعضای بنیاد پژوهشی زنان گردید. از کتاب دو جلدی ” در کوچه های غربت”  که نوشته ی اوست  هم می باید یاد کرد که نماینده ی نگاه حسرت بارش به میهنی است  که  دیگرنمی تواند دید و افکارش نسبت به زندگی در مهاجرت .
هما سرشار در 1992 به سمت راهنمای دیده بان حقوق بشر برای اهدای بورسیه ی “هلمان هملت” در آمد. در این میان هم مهماندار- برگزارکننده و اجراکننده ی  بسیاری از برنامه های فرهنگی از قبیل تئاتر-  نمایشگاههای نقاشی ،کنسرت و سخنرانی بوده و همچنان به اینگونه کارها ادامه می دهد.
کارنامه ی حرفه ای هما سرشار آنقدر پر پیمانه است که  زمانی طولانی را می باید صرف آن کردن  اما ازدریافت مدال جزیره ی الیس نباید به آسانی گذشت و نگذریم و به او شادباش گوئیم.
.هر بار که از موفقیت هموطنی با خبر می شوم احساس عجیبی می کنم که قابل مقایسه با هیچ حس دیگری نیست. احساس یک پیروزی مشترک . نوعی قد کشیدن و سربلندی. وطن در این لحظات معنای خاصی به خود می گیرد که از “جهان وطنی” این معنای خاص  به دست نمی آید. مرا به تعصب محکوم نکنید اما بگذارید برای توضیح  احساس خودم اینرا بگویم که : ما همه ی بچه ها را دوست داریم اما فرزندان خودمان را بیشتر…

نوشین معینی کرمانشاهی

1357-19