قصه فيلم با الهام از زندگي عموي مادرم كه موزيسين بود و به طرز غريبي مرده بود ساخته شده است.
گلشيفته فراهاني، زني زيبا، هنرمندي توانا و با قدرت احساسي بي نظير است
مرجان ساتراپي هنرمند با استعداد و مبتكري كه يكبار ديگر نام ايران و ايراني در سينماي بين المللي با افتخار زنده كرد، هنرمندي با گيرايي فراوان، بسيار رك وصادق، با وفا و شوخ نويسنده وكارگرداني كه به چهار زبان زنده دنيا، آلماني، انگليسي، سوئدي و فارسي صحبت ميكند، مرجان در رشت بدنيا آمده است و در 14 سالگي به استراليا رفته و بعد از تمام كردن دبيرستان مجددا به ايران برگشته و فوق ليسانس خود را از دانشگاه آزاد تهران گرفته است و در سن 21 سالگي به فرانسه رفته و در آنجا زندگي ميكند.
مرجان ساتراپي بدليل نوول هاي جنجالي خود در تمام دنيا به شهرت رسيده است و كتاب هاي پرسپوليس 1 و 2 و سپس فيلم آن كه نمايانگر زندگي بچگي او در ايران و سپس اروپا است برنده جوايز بيشماري گرديد وهمين طور او نامزد جايزه اسكار براي بهترين نويسنده وكارگردان شد اين بار نوول پرفروش خودش را بنام ” Chicken with Plumمرغ با آلو” بر روي بزرگترين پرده هاي سينماها در جهان برد، اين فيلم در فرانسه تهيه وكارگرداني شده است و به زبان فرانسوي با زيرنويس انگليسي ميباشد.
مرجان ساتراپي كه فقط براي چند روز به امريكا آمده بود، من بعنوان گزارشگر مجله جوانان در مصاحبه اي كه كمپاني سوني پيكچرز كلاسيك ترتيب داده بود حضور يافته و سئوالاتي را مطرح ساختم.
آيا بعد از فيلم كارتوني “پرسپوليس” و موفقيت آن، ساختن فيلمي به مانند “مرغ با آلو” آسان بود؟
– جالب ترين قسمت يك پروژه هنري، به مبارزه طلبيدن كارهايي است كه ميخواهيد انجام بدهيد ولي نميدانيد كه چطور بايد انجام بشود! وقتي كه فيلم كارتوني پرسپوليس را ميساختم بسيار ياد گرفتم، طرح بسيار درازمدت و سختي بود، كار جديد پر از هيجان و لذت بود و خوشبختانه بسيار موفق و خوشايند شد.
چه موردي الهام بخش شما در نوشتن كتاب “مرغ با آلو” و سپس ساختن فيلم آن شد؟
– درحقيقت اين قصه با الهام از زندگي عموي مادرم كه موزيسين بود شروع شد، او به طريق بسيار غريبي فوت كرد و هيچ كس قادر به توضيح درباره مرگش نبود، من به آلمان رفتم تا با دايي ام كه او هم موزيسين بود ديدار كنم، او به من گفت كه عموي مادرم يكي از بهترين نوازنده هاي تار در دوران خود و مرد قابل توجهي بود، عكس هايي كه به من نشان داد، چهره رومانتيك اين مرد، مرا كه زني بسيار حساس و ستايشگر زيبايي ها هستم تشويق به نوشتن قصه اش درباره عشق نافرجامش كرد، زماني كه قصه او را نوشتم، خاطرات گذشته متعلق به خانواده را بدنبال داشت. من ميدانستم كه زن موزيسين يك معلم بود، زني بسيار مزاحم. از رويداهاي فاميلي الهام گرفتم، از قصه هايي كه شنيده بودم و اتفاقاتي كه افتاده بود.
برعكس پرسپوليس “مرغ با آلو” قصه زندگي شما نبود. وفق دادن خودتان با اين فيلم چگونه بود؟
پرسپوليس 4 قسمته بود ولي مرغ با آلو يك قسمت است، علاوه بر اين فشار احساسات عميق قلبي را نداشت، كاركردن بر روي پرسپوليس صدها بار مراكشت، من با قصه پرسپوليس زندگي كردم، بازگو كردن تمام آنها بسيار سخت بود، هر زماني كه صحنه مادر بزرگ يا عمويم را ميديدم اشك بر چشمانم مينشست، ولي بايد اشك هايم را نگه ميداشتم، اما اين بار تنها كار نميكردم وهمكار داشتم، بهرحال تجربه خوبي بود، براي زني كه دوست دارد بر روي همه چيز كنترل داشته باشد كار آساني نبود! فيلم “مرغ با آلو” آسانتر بود، فيلم يك داستان عاشقانه غمناك است، زمان نوشتن قصه به خود ميگفتم، كاراكتر اين موزيسين شكسته خورده به روحيه من نزديك است، چون مرد بود ميتوانستم آسانتر پشت چهره اش پنهان شوم!
زماني كه پرسپوليس بر روي اكران رفت، شما دلتنگي هاي خود را از ايران و كوه هاي پر برف تهران را به نمايش گذاشتيد و ديديم كه در فيلم مرغ با آلو هم صحنه هاي پربرف كوه ها و غيره را نشان داديد؟
– چطور ميتوانم از چيزهايي كه با قلبم پيوند خورده فرار كنم، من درباره چيزهايي كه ميدانم صحبت ميكنم، محيطي را كه در فيلم “مرغ با آلو” نشان دادم، جائي است كه من در آن رشد كردم، در آن روزها همه در تهران رويا داشتن خانه اي با دكور غربي داشتند، در دهه 50 ايراني ها خيلي غربي بودند، بدليل همين در فيلم، مبلمان خانه بسيار غربي است. اين درباره يك كشور، زبان و يا مذهب نيست درباره انسانيت است. فيلم درباره چند فرهنگي هم صحبت ميكند، حتي اگر ترجيحا قصه مردي است كه از عشق ميميرد، بهرحال ما عشق و انسانيت را جشن ميگيريم. بازيگران فيلم “گلشيفته فراهاني” از ايران، و هنرپيشگان ديگر از ايتاليا، پرتغال، روماني، ارمنستان و مراكش هستند و ميبينيم كه نتيجه اش يك فيلم فرانسوي است.
چطور طرح خود را به اجرا گذاشتيد و تمام كرديد؟
– با كار سخت، اگر شخصي از بهترين معلومات هم برخوردار باشد، ولي كار سخت نكند، نتيجه مطلوبي به دست نخواهد آورد. زماني كه فيلم پرسپوليس را ساختم، ما تمام جوايزي را كه يك فيلم و شخص ميتوانست با اولين فيلمش بدست بياورد گرفتيم، آنجا بودكه به خود گفتم، من چرا اين فيلم را ساختم، آيا بخاطر رد شدن از ردكارپت بود؟ من به ردكارپت هم رفتم، انبوهي پريشان برايم داشت، دل درد ميگرفتم حال خوبي پيدا نميكردم، ميك آپ آرتيست يك چهره اي از من ميساخت كه برايم غيرقابل قبول و بيگانه بود. ولي وقتي كه فيلم در ونيز مورد تحسين قرار ميگيرد، با عث خوشنودي من ميشود، من رقابت و برنده شدن را دوست دارم ولي براي راضي نگه داشتن خود توقع بالايي دارم.
فيلم “مرغ با آلو” چه پياميدارد؟
– من پيام بخصوصي ندارم، اگر تماشاگران براي يكساعت و نيم بتوانند در رويا ولذت بسر ببرند براي من كافي است، زماني كه 25 سال داشتم، ميخواستم كه دنيا را عوض كنم، و بخود ميگفتم كه نميتوانم، وقتي 30 ساله شدم بخود گفتم، حتما دنيا را عوض ميكنم، در سن 35 سالگي متوجه شدم كه دنيا دارد مرا عوض ميكند و اصلا از اين بابت خوشحال نبودم. حالا كه 40 ساله هستم خودم بايد خود خود را عوض كنم، شايد با اين كار بتوانم دنياي كوچك اطراف خود را عوض ميكنم. درفيلم ميبينيم كه ناصر علي هنرپيشه اول فيلم، يك مرد آشفته شكست خورده در عشق است، فرزندانش ر دوست دارد ولي پشتيباني نميكند، همسرش را هيچوقت دوست نداشته ولي خوراك “مرغ با آلوي” او را دوست دارد.
چطور گلشيفته فراهاني را براي ايفاي نقش “ايران” انتخاب كرديد؟
– من خيلي سريع به گلشيفته فكر كردم، بدليل اينكه شوهرش دوست دوران بچگي من است، بنابراين گلشيفته را خيلي وقت است كه ميشناسم، با فيلم هايش آشنايي دارم، بعد از بازي در فيلم Body of Lies و عكس العمل دولت ايران، او در فرانسه زندگي ميكرد. كاراكتر “ايران “Irane كاملا با او هماهنگي داشت، گلشيفته زني بسيار زيبا، هنرپيشه اي هنرمند، وبا قدرت احساسي بي نظير است.
شما با همكاري “وينست پارانود” كارگرداني اين فيلم را انجام داديد، آيا كار كردن با او مشكل نبود؟
– ما مدتهاي زيادي را صرف آماده كردن اين فيلم كرديم، دقيقا ميدانستيم كه چكار ميخواهيم بكنيم، زماني كه من با هنرپيشه ها كار كردم، او با ديگران كار ميكرد، بيشتر مواقع با هم خوب بوديم بعضي مواقع بر سر مسئله اي به توافق نميرسيديم، بر سر همديگر داد.
ميكشيديم كه واقعا بد بود از دست همديگر بشدت عصباني ميشديم، و بارها دعا ميكرديم كه ديگري بميرد! ولي وقتي كه شب ميخوابيديم و روزي ديگر آغاز ميشد دوباره دوست وهمكار بوديم.
شما ازدواج هاي قراردادي را در فيلم نشان داديد، منظور خاصي داشتيد؟
– ميتوان گفت عشق خوش فرجام هم وجود دارد، ولي به رومئو و ژوليت هاي امروزي نگاه بكنيد، ديگر آن اتفاق تاريخي نخواهد افتاد، اگر پدر ژوليت امروز به ژوليت بگويد كه تو حق ازدواج با رومئو را نداري، ژوليت خود ش ميرود و با رومئو ازدواج ميكند و بعد از ازدواج صاحب فرزندان زيادي خواهد شد و تصور كنيد رومئو و ژوليت با 12 تا بچه! ديگر چه كسي به قصه آنها اهميت ميدهد.آيا شما فكر ميكنيد كه واقعا شكسپير درباره آنها چيزي مينوشت! به عقيده من قصه عاشقانه بايد غم انگيز تمام شود.
آيا فيلم “مرغ با آلو” در ايران هم پخش ميشود؟
– درحال حاضرDVD با زيرنويس در بازار سياه ايران است. زماني كه من 13 ساله بودم، به بازار سياه ميرفتم و كاست رولينگ استونز و غيره را ميخريدم، حالا خود من هم قسمتي از بازار سياه هستم!
چه اميدي از برداشت تماشاگران غربي داريد؟
– من مردم كشورم را ميشناسم، درباره دولت صحبت نميكنم، دروغ و ريائي كه در سياست است در من وجود ندارد، بخود ميگويم، مردم با ديدن اين فيلم ميگويند، در زماني كه اين كشور در شرايط حجاب، ريش و بمب هسته اي است در اين كشور يك مرد بخاطر عشق بيك زني ميميرد و اگر اين مسئله را بفهمند، من كار خود را انجام داده و بيشتر از اين هم نمي خواهم.