مروري بر فيلم: FAST FIVE
كارگردان: جستين لين–بازيگران: وين ديزل – پال واكر
جوردانا بروستر- حواكيم دي الميدا و دوان جانسون
فيلم Fast Five از سري فيلم پرفروش Fast and Furious است كه در طي ده سال گذشته توجه جوانها و نوجوانها راجلب كرده و بدليل مسابقات اتومبيلراني و جنون سرعت، سيل تماشاگران را روانه سينماها كرده است، البته آخرين فيلم، يا درواقع پنجمين فيلم، از خصوصيات خوبي برخوردار است و يك سر و گردن از ديگر فيلم ها بالاتر است.
در طي سالهاي اخير فيلم هاي اكشن با بهره از اسپشيال افكت، ويژوال افكت وبقولي بازيهاي كامپيوتري و ديجيتالي، بازار گسترده اي يافته،ولي متاسفانه 90درصد اين فيلم ها يا شبيه هم و يا از قصه هاي بي مايه با كارگردانان بي دانش برخوردارند و خودبخود با همه آن صحنه هاي اكشن وبكش بكش ها، زياد مورد توجه تماشاگران جوان نيست و در ليست فيلم هاي قابل بحث هم جايي ندارند.
اما فيلم Fast Five بدليل گروه سازندگان اش، برنامهريزي درست، پيش بيني هاي گيشه اي، همه نكات مهم يك فيلم اكشن قابل بحث و ارزش را دارد.
اين سري فيلمها باحضور وين ديزل و پال واكر، دو قطب هميشگي و جذب كننده داشته،ولي امتياز فيلم تازه، رو در رو گذاشتن دو قهرمان اكشن وين ديزل و دوان جانسون است، كه خيلي زود توجه تماشاگر را جلب ميكند و بسياري براي ديدن نبرد وياجنگ و كشتي آنها به سينماها روي ميآورند. وقتي تماشاگر ميفهمد كه ايندو در آغاز دشمن و در پايان دوست ميشوند، همه جذابيت هاي يك فيلم حادثه اي را احساس ميكند.
اين بار دومنيك (ديزل) بدنبال محكوميت 25 ساله زندان، در يك نقل و انتقال، با واژگون شدن اتوبوس زندان فرار ميكند و سر از برزيل و>ريو< در ميآورد، كه انبار مواد مخدر و گنگ ها و كارتل هاي مواد مخدر است.دومنيك و دوستانش در پي يك گاوصندوق پر ازميليونها دلار پول نقد هستند و از هم پاشيدن بزرگترين گروه پخش مواد -همزمان هابز(دوان) مامور رده بالاي اف بي آي در پي دستگيري دومنيك و دوستانش است و دوگروه باهم درگير ميشوند.
>كريس مورگان< فيلمنامه را خوب نوشته و پرداخت كرده،چون فضاي فيلم در ريو، كاملا از كسالت صحنه هاي گذشته فيلمهاي قبلي ميكاهد، در عين حال يك فيلمبردار هنرمند و توانا چون استيفن ويندان، خوب ميداند از فضاي بكر ريو بهره بگيرد، در كنار او سازنده موزيك متن فيلم برايان تيلر، درتمام لحظات فيلم، سينما رامي لرزاند.
>جستين لين< قبلا دو فيلم از اين سري را كارگرداني كرده و خودبخود با فضا، با بازيگران و هدف هاي گيشه آشناست او فيلمنامه را با تغييراتي به سليقه خود، آنچنان پيش ميبرد، كه حتي زدوخورد ميان دوقهرمان و ضد قهرمان فيلم: ديزل و دوان نيز تماشاگر را دچار نوعي سرگرداني ميكند كه براستي طرفدار كداميك باشد؟
فيلم سرگرم كننده و پرهيجان است،ولي در كل فيلم مردانه است. بطوري كه دو بازيگر زن فيلم: جوردانا بروستر(ميا) و اليسا ياتوكو (دانيا) درميان جمع غول پيكران فيلم، به چشم نميآيند، حتي گاه حضورشان در صحنه هاي اكشن، فقيرانه ميآيد وكودك بي دست و پايي را تلقي ميكنند.
برخلاف فيلمهاي گذشته، آنچنان خبري از مسابقات اتومبيلراني نيست، البته اتومبيل ها به نوعي بكار گرفته ميشوند، ولي رويدادهاي فيلم آنچنان پيوسته و پرهيجان پيش ميرود كه اتومبيل ها فراموش ميشوند و بهمين جهت >جستين لين< با مهارت خاص، اين بار انسانها را جايگزين اتومبيلهاي سريع كرده است.
همانطور كه معمولا ميشودحدس زد اين فيلم نياز به بازيگر توانا ندارد، همين كه عضلات پيچيده و قد وقواره غول آسايي داشته باشند، همين كه در زدوخوردها، ديوار و در و پنجره و سقف ها را خورد كنند، همينكه از تيررس همه گلوله ها بگريزند، كافي است. يعني تماشاگر چنان غرق صحنه هاي اكشن فيلم ميشود كه فرصت ارزيابي بازيها را نمييابد، البته گاه در صحنه هايي بازيگران خودي نشان ميدهد، از جمله حواكيم دي الميدا در نقش ريز سلطان مواد مخدر برزيل و در يكي دو صحنه وينسي (مت كولز) يار قديمي دمنيك ويكي دو صحنه احساسي برادر و خواهر و داماد آينده و بچه اي كه در راه است، جاي انديشه ميگذارد كه بله كمي هم حس بازيگري بكار گرفته شده است.
اگر قرار بود اين سري فيلم به طوفان تكرار گرفتار آيد، با حضور >دوان جانسون< اميد ساختن يكي دو فيلم ديگر هم ميرود، در ضمن بجز چند بازيگر قديمي نقش هاي كوچك، يك تغيير و تحولي در برخي چهرهها بوجود آورده، از جمله دو بازيگرآن، كه خود رنگي به صحنه هاي پر از خشونت فيلم ميدهد.