یادداشت شماره 1927

با مهر و حمایت شما به 38 سالگی جوانان رسیدیم

انگار همین دیروز بود، مجله جوانان را در یک دفتر کوچک در منطقه ون نایز لس آنجلس آغاز کردیم. درست 38 سال پیش بود، هنوز باورمان نمی شود که در تمام این 38 سال دویده ایم، نه تنها از نفس نیفتاده ایم، بلکه با مهر و تشویق شما هر روز نفسی تازه گرفته ایم..

گاه به مناسبت سالگردها، به ماجراهای نخستین روزهای جوانان اشاره داریم، به آن روزها که مردم به دلیل سابقه ذهنی و قلبی خود نسبت به جوانان، با ما مهربانانه برخورد کردند و از همان روزهای نخست به یاری آمدند، چه تشویق های جانانه، چه تلفن های مهرآمیز، حتی برخوردهای حضوری با چند شاخه گل و چند ساندویچ و غذای خانگی، البته در مقابل، چند رسانه هم از در دشمنی و چوب لای چرخ گذاشتن درآمدند. یادمان هست هنرمندانی را که حتی از ایران می شناختیم، جرأت آمدن به دفتر جوانان را نداشتند، چون یکی دو نشریه و تلویزیون، به آنها هشدار داده بودند، اگر پا به دفتر جوانان بگذارید، بایکوت تان می کنیم و از ریشه میزنیم تان!!

همین هشدارها و تهدیدها سبب شده بود، تا هنرمندان آشنا و جدید و غریبه، از آن سوی خیابان ون نایز، تلفن بزنند و خواهش کنند تا ما به دیدارشان برویم و در آنجا آغاز کارمان را تبریک بگویند، بعضی ها با سبد گل هم آمده بودند ولی اصرار داشتند آن رسانه ها نفهمند، وگرنه با درد سر بزرگی روبرو میشوند، ما به دیدارشان در خیابان و یا گاهی در کافی شاپ ها می رفتیم، به آغوش شان

می گرفتیم و می گفتیم دوستان از این تهدیدها نترسید، می گفتند ولی بعضی ها از ما، ماهانه باج

می خواهند وگرنه برایمان قصه ای هولناک می سازند، برایشان توضیح دادیم در این سرزمین قانون وجود دارد، بجای ترس و غیره، با هم دسته جمعی یک وکیل استخدام کنید یا با آنها به مقابله برخیزید، که بعدها چنین کردند و از شر خیلی ها راحت شدند. ما همان روزها به دوستان هنرمند و غیرهنرمند گفتیم که ما با قلبی پر از عشق، دوستی، آشتی و قلمی مهرانگیز و یاری دهنده آمده ایم و جالب اینکه 3 ماه بعد، دفتر جوانان هرروز پر از هنرمندان و همکاران مطبوعاتی شد و جوانان پایگاه استواری برای همه دوستداران هنرمند و غیر هنرمند شد..

در 38 سال گذشته، رویدادهای تلخ و شیرین بسیاری برما گذشته است که البته بیشترین آنها شیرین و خاطره انگیز بوده است. ما در مکتب استادی چون «ر-اعتمادی» آموختیم تا صادق باشیم، جسور باشیم، دور از تبعیض باشیم و باوجدان باشیم، درهای جوانان در تمام سالهای گذشته بروی همه مذاهب باز بود و در حمایت از آنها دریغ نکردیم. در تمام این حدود 4 دهه، با وجدان شغلی، سعی کردیم اخبار و رویدادهای واقعی را از نظر مردم بگذرانیم، شاید ما در طی سالها، صد در صد سیاسی دو آتشه به نظر نیامدیم، ولی در لابلای همه مطالب و گزارشات مجله، از یادداشت سردبیر تا قصه های واقعی مردم، شما با واقعیت های تلخ جامعه درون و بیرون روبرو بودید، ما از دربدریها، فرار از ایران، از زندان ها، از اعدام ها نوشتیم ولی با قلم حرفه ای، که در چارچوب آن فحش، ناسزا و توهین به هیچ مذهب، مرام و عقیده ای جای نداشت، هیچ رویداد و هیچ فاجعه، درد و اندوه مردم درون و آواره های هموطن در سراسر جهان را، از چشم دور نداشتیم..

ما در طی سالها از یاری برگزیده ترین نویسندگان و روزنامه نگاران، بهره بردیم، آنهایی که معلم، استاد و راهنمای ما بودند و همه اندوخته های عمری روزنامه نگاری خود را، به صفحات جوانان انتقال دادند و امروز از اینکه بسیاری از آنها را چون ر-اعتمادی، پرویز خطیبی، دکتر سیروس، ابراهیم زاد، دکتر مرتضی میر آفتابی، دکتر دولتشاهی، کریم فکور، ج – تجارتچی، م.سپند، سخاوت علیزاده، ترانه خلعتبری  را از دست دادیم، غصه می خوریم، ولی جایشان را همچنان خالی نگه

می داریم، یادها و خاطره ها یشان را حفظ می کنیم چرا که نوشته هایشان در دفتر 38 ساله جوانان برای همیشه ثبت شده است

ما جوانان را در سراسر جهان پرواز دادیم و برای اولین بار از لس آنجلس به سایر ایالات آمریکا، کانادا، سه قاره اروپا، قاره آسیا و استرالیا و حتی آفریقا پرواز دادیم. حتی برای نخستین بار دیوار آهنین کمونیست را در تاجیکستان شکستیم و به مبادله فرهنگی پرداختیم، جوانان را به 80 درصد از فروشگاه ها و کتابخانه های ایرانی سراسر جهان رساندیم و هزینه های سنگین پست را تحمل کردیم و ما مجله جوانان، درهای ژاپن و امارات متحده را برای کنسرت های ایرانی گشودیم..

شاید کمتر کسی بداند ما در چند دهه برای 400 زندانی در آمریکا، کانادا و ژاپن مجله جوانان را رایگان پست می کردیم، بیش از 10 هزار دلار، هزینه پستی سالانه اش را می پرداختیم که بسیار کمرشکن بود، ولی از اینکه دل این فراموش شده ها را شاد می کنیم خوشحال بودیم. در این میان از خانواده های زندانیان خواستیم بدلیل هزینه سنگین، آنها ما را در ارسال مجلات کمک کنند، ولی بجز 20 نفر بقیه اعتنایی نکردند و در سالهای اخیر بدلیل بالا رفتن هزینه های پست، این خدمت رسانی را محدود به کسانی کردیم که هیچ آشنا و یا فامیل و ملاقات کننده ای ندارند..

خوشبختانه با پیشرفت تکنولوژی و راه افتادن سیستم آنلاین و دیجیتال، اینک توانستیم با همه نیرو، زیباترین مجله را بطور هفتگی روی Javanan.com   از نظر صدها هزار نفر در سراسر جهان بگذرانیم و این امکانات مجانی تا آخر سپتامبر ادامه دارد و بعد با هزینه سالانه 120 دلار با لطف و حمایت مردم، کار را پی میگیریم..

البته مجله جوانان همچنان برای مشترکین مجله در آمریکا و کانادا و بعضی کشورهای خارج و فروشگاه ها در آمریکا، چاپ میشود و با امکانات پستی نیز مجله را به دستتان می رسانیم، این شیوه جدید آنلاین با تکنولوژی تازه، مجله تمام رنگی و با کیفیت عالی، همواره با مصاحبه ها، با موزیک و بزودی با تصویر همراه می شود و امکان مطالعه مجله را در سراسر دنیا فراهم می سازد، و ما را از هزینه های سنگینش در خارج خلاص می کند. شاید خیلی از شما نمی دانید که گروه جوانان، همه روزه از ساعت 7 صبح تا 12 شب کار می کنند و می کوشند حتی کوتاهی اداره پست را به دلیل کمبود کارمند و دیر رساندن مجله بدست شما عزیزان، جبران کنند وگرنه در مورد پست مجله در آمریکا و کانادا، ما با همه نیرو و هماهنگ عمل می کنیم. یادتان باشد، مجله شما، مجله جوانان، جوان تر از همیشه پرشورتر از همیشه، شب و روز می دود، سن و سال نمی شناسد، بقولی: جمعه ها در سراسر جهان هیچکس خواب نیست چرا که همه از 9 تا 99 ساله، جوانان می خوانند و این یک واقعیت است چون در تمام صفحات مجله، شما خود با عشق، محبت، و مهر و انسانیت، صداقت و عشق در برابر انسانها روبرو هستید و اینک در 38 سالگی، دست همه شما مهربانان را می بوسم که یاور ما بودید