1678-4

1678-5

با اولین ایرانی که نام سرزمین مان را در لیگ ملی فوتبال امریکا ثبت کرد گفتگویی خواندنی داشتیم. با شهریار پوردانش Shar که مدتها در لیگ ملی فوتبال آمریکا NFL بوده، درباره زندگیش و رویدادهایی که براو گذشته و موقعیت امروز زندگیش حرف زدیم، شهریار از اینکه نام ایرانی را به NFL برده برخود می بالد و آرزو دارد نه تنها فرزندان خودش بلکه نسل جوان ایرانی در همه صحنه های ورزشی بدرخشند.
شهریار گفت من در سال 1970 در ایران بدنیا آمدم، پدرم در وزارت بهداری شغل مهمی داشت، بعد از انقلاب تصمیم به مهاجرت گرفتیم، پدرم ابتدا خواهرم را به امریکا آورد و در یک مدرسه شبانه روزی نام نویسی کرد، بعد از بازگشت بدلیل گروگان گیری ناچار شدیم تا 3 سال انتظار بکشیم و سپس سال 1983 به لس آنجلس آمدیم، پدرم برای فروش مایملک خود به ایران رفت که 3 سال ماندگار شد، مادرم دو شیفت کار می کرد تا ما راحت درس بخوانیم و زندگی کنیم.
یادم هست یکروز که با دوست ایرانی خودم از مدرسه برمی گشتیم، گفت باید بروم سرتمرین فوتبال، من تا آنروز درباره فوتبال امریکایی اطلاع درستی نداشتم، گفتم من هم علاقمندم بدانم چه ورزشی است، وقتی به جمع آنها پیوستم مربی فوتبال با دیدن قد و قواره من گفت، دوست داری در تیم فوتبال بازی کنی؟ گفتم هیچ چیز دراین باره نمی دانم، گفت تو آینده خوبی در این رشته خواهی داشت، میتوانی از بورس های تحصیلی برای کالج و دانشگاه استفاده کنی، می توانی با قراردادهای خوب، حسابی پولدار بشوی. بعد من همان لحظه وارد تیم شدم و شروع به بازی کردم، البته بازی خوبی نداشتم، چون تمرینی نداشتم، قرار شد درحاشیه به کشتی هم بپردازم، که به فوتبال هم ربط داشت من خیلی زود در کشتی گل کردم در وزن سنگین تا پای قهرمانی رفتم، مدال سنگین وزن گرفتم، قهرمان سراسری امریکا شدم، چون 210 پاوند بودم، تشویقم کردند این رشته ورزشی را دنبال کنم ولی در نهایت در فوتبال هم بودم، چون شنیده بودم قهرمانان فوتبال میلیونر میشوند ولی هنوز کسی مرا درفوتبال نمی خواست. درحالیکه در کشتی، قوی ترین کشتی گیران سنگین وزن را در راند اول و دوم ضربه فنی می کردم. در همین مسیر تیم فوتبال نوادا مرا با بورس تحصیلی می خواست، تیم اوکلاهما استیت هم برای کشتی می خواست، همانروزها با پدرم مشورت کردم که منجر شد به تیم فوتبال نوادا بپیوندم و در تیم نوادا 5 سال ماندم، کاپیتان تیم شدم، سر از «Hall of Fame» در آوردم، ولی هنوز هدفم NFL بود که درهایش را بروی من بسته بود. جالب است بدانید علتش این بود که من روحیه جوانمردی ایرانی داشتم، من برخلاف دیگر بازیکنان، رقبا را زیردست و پا له نمی کردم، نمی خواستم خورد شوند، کوچک شوند، به آنها فرصت عرض اندام می دادم.

1678-8

1678-11

1678-10

همین سبب شده بود مرا آدم دل رحم و ملاحظه کاری بدانند، می گفتند خشونت کافی برای از میدان بدرکردن حریف ندارم و من مرتب در Draft نام همه را می دیدم جز نام خودم را و همین مرا دلگیر می کرد تا مربیم گفت باز هم تلاش کن، همان روزها موقعیتی پیش آمد، که من با یکی از مربیان تیم فوتبال کانادا حرف زدم که چند تیم امریکایی را هم زیر پوشش داشتند، از جمله تیم بالتیمور که با من بلافاصله قرارداد 2 ساله بست، من مرتب گام به جلو بر می داشتم حتی در لیست All Stars قرار گرفتم، چندی بعد تیم فوتبال واشنگتن مرا پذیرفت من کم کم از آن قالب دل رحم بودن در فوتبال در آمدم، مربیان دیدند که من براستی پرقدرت و جنگنده هستم از خط سوم استارتر به خط اول رفتم، یک درگیری و کتک کاری با یک حریف، موقعیت مرا مستحکم کرد و سرانجام بعنوان اولین ایرانی به NFL پیوستم. از سال 1996 تا 99 در تیم بودم و مدیر وصاحب جدیدش مرا به تیم پیتزبورک استیلر هم انتقال داد، متاسفانه همان روزها زانویم صدمه دید، بدنبال آن به جنوب کالیفرنیا آمدم، حتی قرارداد تازه ای هم بستم، ولی صدمه به زانوهایم ادامه یافت و در سال 2001 تصمیم به بازنشستگی گرفتم درحالیکه هنوز همه وجودم به سوی فوتبال کشیده می شد.
بعد از مدتی یک رستوران بسیار پررونق در اورنج کانتی راه انداختم که آنرا به همسر سابق خود سپردم و چند سالی سخنگوی کمپانی بزرگی بودم تا در یک کمپانی بنام ACS که سرمایه گذاری کرده بودم، برای گسترش آن در سال 2016 دامنه کارم را در آن متمرکز کردم و اینک به آینده فرزندان خود چشم دوخته ام، پسر بزرگم کامران در ورزش نیست ولی جولین و الکس فوتبالیست هستند و در لوس آنجلس گلندل کالج فعالیت می کنند و آینده درخشانی دارند.

1678-9

1678-6

1678-7

 

1678-12