“نقدي بر مستند ايران درودي، نقاش لحظههاي اثيري“
فيلم 56 دقيقه اي >ايران درودي نقاش لحظههاي اثيريهنرمندان برجسته ايرانياردشير محصص و صورتكهايش< را دردست تدوين دارد.
فيلم >ايران درودي نقاش لحظههاي اثيري< يكي ازمعدود مستندهاي بيوگرافيك است كه در آن سرگذشت و ذهنيت يك زن هنرمند ايراني درابعادي گسترده از زبان خود او به نمايش گذاشته ميشود و ازفضايي آزاد و بي تعارف و شيوه روايتگري صادق و بي تكلف برخوردار است.
فيلم، تماشاگر را از درون نقاشيهاي كم نظير >ايران دروديميترادروديمولاناعطارايرانيتدختر خورشيدايران دروديشاهرخ مسكوبسوگ سياوشبه كاري پرداخته كه به خاطر آن آفريده شدهكار انسان، كار خداستآدميچون به كاري پرداخت كه به خاطر آن آفريده شده، خداي را كامروا كرده استفيلم بهمن مقصودلو، >ايران دروديخلق اثر بعديهنرمنددرودي< با اين آدمهاي قصه زندگي اش و اين تنها رابطههاي زميني اش، هرچند هريك به نوعي بر او اثرگذار بودهاند به وسعت كهكشاني فاصله دارد و تنها اين قلم مو و بوم نقاشي است كه اجزاي جدائي ناپذيري از وجود او به شمار ميرود و انگار سال هاست كه اين هنرمند در هنرفراواقع گراي خود حل و با آن يكي شده است.
در فيلم ما زني را تماشا ميكنيم كه درآپارتماني دريك غربت اختياري زندگي ميكند و ساعات بيكاري اش با نواختن پيانو، كافه نشيني و قدم زدن در خيابانها ميگذرد و عليرغم كلاه كپي كج نشين برسر، سيگاري كه هنگام قدم زدن درگوشه لب دارد و اشاراتي به دوستي و همنشيني اش با سالوادر دالي، آندره مالرو و فدريكو فليني بازهم به يك زن معمولي ايراني شباهت دارد درحالي كه تماشاگر در همه اين لحظات ميداند كه اين زن به ظاهرمعمولي، پيام آوري است كه از طريق خلق ايماژ هايي بي نظير ما را به جايي وراي زمان و مكاني كه ميشناسيم پرواز ميدهد و هرچند >درودي< اغلب آثار خود را سياسي ميداند اما پنداري اين پيامها نه تنها فراسياسي، بلكه فراتاريخي و حتي فرازماني اند و از جايي در نقطه تلاقي آفرينش با ابديت به سوي ما آمدهاند.
با اين همه در فيلم، نقاشي >رگهاي زمين، رگهاي ماشاملودروديشاملودرودي< مينشيند:
>سكوت آبميتواند،
خشكي باشد و فرياد عطش
سكوت گندم ميتواند
گرسنگي باشد و غريو پيروزمند قحط !
همچنان كه سكوت آفتاب
ظلمات است
اما سكوت آدمي،
فقدان جهان و خداست!
غريو را تصوير كن
عصر مرا
در منحنيتازيانه بهنيشخط و رنج
همسايه ي مرا!
بيگانه با اميد و خدا،
و حرمتما را،
كه بهدينار و درمبر كشيدهاند و فروخته
تمامي الفاظ جهان را در اختيار داشتيم و آن نگفتيم
كه به كار آيد
چرا كهتنها يك سخن
در ميانه نبود
آزادي!
ما نگفتيم،
تو تصويرش كن!
درفيلم، در يك فضاسازي با استفاده از فيلمهاي مستند كمياب كه از جلوههاي ويژه كار >مقصودلوايران دروديدروديدرودي<در مشهد و پس از دوران كوتاه زندگي در آلمان زمان جنگ دوم جهاني، و بعدها زندگي در فرانسه و نيويورك بر روحيه و هنراين هنرمند اثرات ويژهاي داشته كه در فيلم به آنها اشاره شده است.
فيلم >ايران درودي، نقاش لحظههاي اثيريايران درودي< يكي از برجستهترين هنرمندان تجسمي تاريخ هنر ايران دارد، اما تماشاگر فرصتي مييابد تا اين آثار را از ديدگاهي همه سويه ورانداز كرده و وحدت و يگانگي آنها را حس كند..انگار هريك از اين نقاشيها مكمل ديگري است و همه آنها در مجموع، يك منظره واحد از ديدههاي ذهني هنرمند، يا همان نقطه اعتلاف هستي، با نور و عرفان را به نمايش گذاشتهاند.
>دروديمرگ و زندگيمعشوقي كه هر آن بيم از دست رفتن او ميرود< را پيدا ميكند.
اما فيلم به ما نشان ميدهد كه چگونه هنر و استعداد شگفتي انگيز>ايران دروديرهرو راه عشق< هنوز هم با پويايي و پويندگي به كاري كه براي آن آفريده شده ادامه ميدهد.